- تاریخ ثبتنام
- 10/8/20
- ارسالیها
- 3,594
- پسندها
- 7,271
- امتیازها
- 35,773
- مدالها
- 16
ملامت گوی عاشق را چه گوید مردم دانامن عاشقم و دلم بدو گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه
که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
ملامت گوی عاشق را چه گوید مردم دانامن عاشقم و دلم بدو گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه
من از این بند نخواهم به در آمد همه عمرملامت گوی عاشق را چه گوید مردم دانا
که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
ماهی تنهای تنگم کاش دست سرنوشتمن از این بند نخواهم به در آمد همه عمر
بند پایی که به دست تو بود تاج سر است
مطمئن باش که مهرت نرود از دل منماهی تنهای تنگم کاش دست سرنوشت
برکه ای کوچک به من میداد دریا پیشکش
من قدم بیرون نمییارم نهاد از کوی دوستمطمئن باش که مهرت نرود از دل من
مگر آن روز که در خاک شود منزل من...
من بهشتم همه در دیدن خندیدن توستمن قدم بیرون نمییارم نهاد از کوی دوست
دوستان معذور داریدم که پایم در گلست
آن که میگوید نظر در صورت خوبان خطاست
او همین صورت همیبیند ز معنی غافلست
من همان رودم که بهر دیدنت مرداب شدمن بهشتم همه در دیدن خندیدن توست
تا تو باشی نشوم خیره به لبخند کسی
من از تو انتظار دیگهای دارممن همان رودم که بهر دیدنت مرداب شد
ماه من! بس کن ندیدن های بی اندازه را
دل فرو می ریزد و تنها تماشا می کنم
مثل سربازی سقوط آخرین دروازه را
من نيستم چون ديگرانمن از تو انتظار دیگهای دارم
برام آرامش ابرای آبان باش
نمیخواد بهترین جغرافیا باشی
همین پسکوچههای تنگ تهران باش
ما جور هندوستان کشیدهمن نيستم چون ديگران
بازيچه بازيگران
بايد خريدارم شوی
تا من خريدارت شوم