مشاعره مشاعره با حرف م

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

من نهان درد دلی دارم و آن دل بر توست
ظاهرا با خبر از درد نهانم باشی

جان برون کرده‌ام از دل همگی داده به تو
جای دل تا تو بجای دل و جانم باشی

من آن گلبرگ مغرورم نمی میرم ز بی آبی
ولی بی دوست میمیرم دراین مرداب تنهایی

 

[ملکه جهنمی❄]

من در این جای همین صورت بیجانم و بس

دلم آنجاست که آن دلبر عیار آنجاست

 

[m.sina]

من در این جای همین صورت بیجانم و بس

دلم آنجاست که آن دلبر عیار آنجاست

می‌نوازد ساز گیسویت خبر داری گلم
زخم بر جان میکشی هر دم خبر داری گلم
من شدم مبهوت نجوای قشنگ موی تو
می‌کشد آخر مرا عشقت خبر داری گلم

 

[ملکه جهنمی❄]

مشک ان است که خود ببوید
نه ان که عطار بگوید

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

مشک ان است که خود ببوید
نه ان که عطار بگوید

من چو از تیرتوام بال و پری بخش مرا
خوش پرد تیر زمانی که کمان برخیزد

 

[FakhTeh]

من چو از تیرتوام بال و پری بخش مرا
خوش پرد تیر زمانی که کمان برخیزد

مبر ز باد غرور ار بلندیی داری
که خس بلند شد از باد لیک باز افتاد

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

مبر ز باد غرور ار بلندیی داری
که خس بلند شد از باد لیک باز افتاد

مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست
ازهمین خاک جهان دگری ساختن است

 

[FakhTeh]

مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست
ازهمین خاک جهان دگری ساختن است

محتشم پای به سختی مکش از وادی عشق
گل این مرحله گیر آبلهٔ پر خون را

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

محتشم پای به سختی مکش از وادی عشق
گل این مرحله گیر آبلهٔ پر خون را

ما بی غمان م**س.ت دل از دست داده ایم
همراز عشق وهمنفس جام باده ایم

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ملکه جهنمی❄]

من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بد حالان و خوش حالان شدم