مشاعره مشاعره با حرف ک

[ملکه جهنمی❄]

کـجـا تـا گـویـدم بـرچـیـن و تـا کـی گـویـدم برخیز

به خوان اشک چشم و خون دل عمریست مهمانم

 

[فلورا.]

کمال سِرّ محبت ببین نه نقص گناه
که هرکه بی هنر افتد نظر به عیب کند

 

[ملکه جهنمی❄]

کودکی از جمله ازادگان
رفت برون با دو سه همزادگاهن

 

[m.sina]

کودکی از جمله ازادگان
رفت برون با دو سه همزادگاهن

کاری به کار عقل ندارم به قول عشق
کشتی شکسته را چه نیازی به ناخدا

گیرم که شرط عقل به جز احتیاط نیست
ای خواجه احتیاط کجا عاشقی کجا

 

[ملکه جهنمی❄]

کار هر بز نیست خرمن کوفتن
گاو نر میخواهد و مرد کهن

 

[فلورا.]

کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد؟ یاران را چه شد

 

[ملکه جهنمی❄]

کار با جذبه ی عشق است عزیزان ور نه
بوی پیراهن یوسف گرهی بر باد است

 

[فلورا.]

کودکی در بر، قبائی سرخ داشت
روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت

همچو جان نیکو نگه میداشتش
بهتر از لوزینه می‌پنداشتش

 

[ملکه جهنمی❄]

کاکل شکست و شد گره کار بسته تر
کار دل شکسته ما شد شکسته تر

 

[فلورا.]

کی توان شعله ی عشق تو را در دل نهفت
شمع روشن در میان شیشه پیدا می شود