- تاریخ ثبتنام
- 10/8/20
- ارسالیها
- 3,594
- پسندها
- 7,271
- امتیازها
- 35,773
- مدالها
- 16
گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زندگفتی که به وصلم برسی زود، مخور غم
آری، برسم، گر ز غمت زنده بمانم ...
وین عالم بیاصل را چون ذرهها برهم زند
گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زندگفتی که به وصلم برسی زود، مخور غم
آری، برسم، گر ز غمت زنده بمانم ...
گلچین که آمد ای گل من در چمن نباشمگر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زند
وین عالم بیاصل را چون ذرهها برهم زند
گــذار آرد مــه مـن گـاهـگـاه از اشـتـبـاه ایـنـجـاگفتم که بعد از این
همه دلها که سوختی
کَس میخورد فریب تو؟
گفتا هنوز هم!
گــذار آرد مــه مـن گـاهـگـاه از اشـتـبـاه ایـنـجـا
فــدای اشــتـبـاهـی کـآرد او را گـاهـگـاه ایـنـجـا
گر نهان سازم غم عشقت چه سازم ناله راگـرد شـمـع رخـت ای شـوخ مـن سـوخـتـه جان
پــر چــو پــروانــه کــنــم بــاز بـه پـرواز امـشـب
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن براین غریبگر نهان سازم غم عشقت چه سازم ناله را
تب اگر پوشیده ماند چون کنم تب خاله را
دست افشاندی ز گلشن ریختی اوراق گل
روی گرداندی ز صحرا داغ کردی لاله را
گر شد از جور شما خانهٔ موری ویرانگفتم ای سلطان خوبان رحم کن براین غریب
گفت در دنبال دل ، ره گم کند مسکین غریب