مشاعره مشاعره با حرف ت

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع ARYA-T
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها پاسخ‌ها 119
  • بازدیدها بازدیدها 5,149
  • کاربران تگ شده هیچ

Deleted

کاربر فعال
سطح
37
 
تاریخ ثبت‌نام
3/7/21
ارسالی‌ها
1,487
پسندها
26,176
امتیازها
61,573
مدال‌ها
56
  • #61
تا یار برفت صبر از من برمید
وز هر مژه‌ام هزار خونابه چکید
گوئی نتوانم که ببینم بازش
تا کور شود هر آنکه نتواند دید
 

Deleted

کاربر فعال
سطح
37
 
تاریخ ثبت‌نام
3/7/21
ارسالی‌ها
1,487
پسندها
26,176
امتیازها
61,573
مدال‌ها
56
  • #62
تا یار مرا ربوده از هستی خویش
واقف نی‌ام از بلندی و پستی خویش
 

Deleted

کاربر فعال
سطح
37
 
تاریخ ثبت‌نام
3/7/21
ارسالی‌ها
1,487
پسندها
26,176
امتیازها
61,573
مدال‌ها
56
  • #63
تا در دل من عشق تو اندوخته شد
جز عشق تو هر چه داشتم سوخته شد
عقل و سبق و کتاب بر طاق نهاد
شعر و غزل دوبیتی آموخته شد...
 

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,271
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #64
تا دل به برم هوای دل‌بر دارد
افسانهٔ عشق دل‌بر از بر دارد
دل رفت ز بر چو رفت دلبر آری
دل از دل‌بر چگونه دل بر دارد
تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من
به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت

امید خسته‌ام تا چند گیرد با اجل کشتی
بمیرم یا بمانم پادشاها چیست فرمانت
 
امضا : m.sina

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
تاریخ ثبت‌نام
2/8/19
ارسالی‌ها
2,475
پسندها
15,148
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • #65
تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین

به چین زلف تو آید به بتگری آموخت
تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من
به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت

امید خسته‌ام تا چند گیرد با اجل کشتی
بمیرم یا بمانم پادشاها چیست فرمانت
 
امضا : ملکه جهنمی❄
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,271
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #66
تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین

به چین زلف تو آید به بتگری آموخت
تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من
چه جنونی، چه نیازی، چه غمی‌ست

یا نگاه تو که پر عصمت و ناز
بر من افتد، چه عذاب و ستمی ست
 
امضا : m.sina

فاطمه آماده

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
19
 
تاریخ ثبت‌نام
18/4/21
ارسالی‌ها
3,323
پسندها
8,333
امتیازها
36,273
مدال‌ها
28
  • مدیر
  • #67
تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من
چه جنونی، چه نیازی، چه غمی‌ست

یا نگاه تو که پر عصمت و ناز
بر من افتد، چه عذاب و ستمی ست
تا درون آمد غمش از سینه بیرون شد نفس
نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را
 
امضا : فاطمه آماده
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,271
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #68
تا درون آمد غمش از سینه بیرون شد نفس
نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را
تو درخت خوب‌منظر همه میوه‌ای ولیکن
چه کنم به دست کوته که نمی‌رسد به سیبت

تو شبی در انتظاری ننشسته‌ای چه دانی
که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت
 
امضا : m.sina

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
تاریخ ثبت‌نام
2/8/19
ارسالی‌ها
2,475
پسندها
15,148
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • #69
تنــم از واسـطه دوری دلـبر بگــداخت جانم از آتش هجر رخ جانانه بسوخت
 
امضا : ملکه جهنمی❄

Deleted

کاربر فعال
سطح
37
 
تاریخ ثبت‌نام
3/7/21
ارسالی‌ها
1,487
پسندها
26,176
امتیازها
61,573
مدال‌ها
56
  • #70
تو در برابر چشمانم نیستی
اما تمام آنچه می‌بینم تویی...
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا