m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 11/4/24 #111 Delaram*☆♡ گفت خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است کلیک کنید تا باز شود... خلوت شبهای من را بی حضورت ماه نیست هیچ کس غیر از خیالت در دلم همراه نیست امضا : m.sina
Delaram*☆♡ گفت خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است کلیک کنید تا باز شود... خلوت شبهای من را بی حضورت ماه نیست هیچ کس غیر از خیالت در دلم همراه نیست
ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ کاربر حرفهای سطح 31 ارسالیها 2,541 پسندها 20,268 امتیازها 48,373 مدالها 34 12/4/24 #112 خستگان را چو طلب باشد وقوت نبود گر تو بیداد کنی شرط مروت نبود
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 2/5/24 #113 Delaram*☆♡ گفت خستگان را چو طلب باشد وقوت نبود گر تو بیداد کنی شرط مروت نبود کلیک کنید تا باز شود... خنده کی کرده حکایت ز دل شاد کسی گاه ویران کندت خاطره و یاد کسی دل به بازوی خودت خوش کن و زانوی خودت کی کسی میرسد امروز به فریاد کسی امضا : m.sina
Delaram*☆♡ گفت خستگان را چو طلب باشد وقوت نبود گر تو بیداد کنی شرط مروت نبود کلیک کنید تا باز شود... خنده کی کرده حکایت ز دل شاد کسی گاه ویران کندت خاطره و یاد کسی دل به بازوی خودت خوش کن و زانوی خودت کی کسی میرسد امروز به فریاد کسی
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 4/5/24 #114 m.sina گفت خنده کی کرده حکایت ز دل شاد کسی گاه ویران کندت خاطره و یاد کسی دل به بازوی خودت خوش کن و زانوی خودت کی کسی میرسد امروز به فریاد کسی کلیک کنید تا باز شود... خواهی که کسی شوی زهستی کم کن ناخورده ش*ر..اب وصل مستی کم کن با زلف بتان دراز دستی کم کن بت را چه گنه تو بتپرستی کم کن کلیک کنید تا باز شود... لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید. امضا : فلورا.
m.sina گفت خنده کی کرده حکایت ز دل شاد کسی گاه ویران کندت خاطره و یاد کسی دل به بازوی خودت خوش کن و زانوی خودت کی کسی میرسد امروز به فریاد کسی کلیک کنید تا باز شود... خواهی که کسی شوی زهستی کم کن ناخورده ش*ر..اب وصل مستی کم کن با زلف بتان دراز دستی کم کن بت را چه گنه تو بتپرستی کم کن کلیک کنید تا باز شود... لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 5/5/24 #115 خویشتن داری کنید ای عاشقان با درد عشق گر چه ما باری نهایم از عشقبازی مرد عشق ما همه دعوی کنیم از عشق و عشق از ما به رنج عاشق آن باید که از معنی بود در خورد عشق امضا : m.sina
خویشتن داری کنید ای عاشقان با درد عشق گر چه ما باری نهایم از عشقبازی مرد عشق ما همه دعوی کنیم از عشق و عشق از ما به رنج عاشق آن باید که از معنی بود در خورد عشق
ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ کاربر حرفهای سطح 31 ارسالیها 2,541 پسندها 20,268 امتیازها 48,373 مدالها 34 16/5/24 #116 خرم آن روز کز این منزل ویران بروم راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
بَهآرنارنج کاربر حرفهای سطح 13 ارسالیها 1,988 پسندها 6,396 امتیازها 28,973 مدالها 15 16/5/24 #117 خنــده ها بـر لب مـن بــود و کس آگــاه نشد زین همه درد خموشانه که بر جان من است امضا : بَهآرنارنج
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 25/5/24 #118 بَهآرنارنج گفت خنــده ها بـر لب مـن بــود و کس آگــاه نشد زین همه درد خموشانه که بر جان من است کلیک کنید تا باز شود... خواهی که گرد کویت دیوانه سر نگردم چون رو بهمن نمودی دیگر ز من مپوشان امضا : m.sina
بَهآرنارنج گفت خنــده ها بـر لب مـن بــود و کس آگــاه نشد زین همه درد خموشانه که بر جان من است کلیک کنید تا باز شود... خواهی که گرد کویت دیوانه سر نگردم چون رو بهمن نمودی دیگر ز من مپوشان
ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ کاربر حرفهای سطح 31 ارسالیها 2,541 پسندها 20,268 امتیازها 48,373 مدالها 34 26/5/24 #119 m.sina گفت خواهی که گرد کویت دیوانه سر نگردم چون رو بهمن نمودی دیگر ز من مپوشان کلیک کنید تا باز شود... خورشید پرستان رخ آه ماه ندیدند دل یاوه نهادند که دلخواه ندیدند هر کس دم ازو می زند و این همه دستان زان روست که در پرده ی او راه ندیدند
m.sina گفت خواهی که گرد کویت دیوانه سر نگردم چون رو بهمن نمودی دیگر ز من مپوشان کلیک کنید تا باز شود... خورشید پرستان رخ آه ماه ندیدند دل یاوه نهادند که دلخواه ندیدند هر کس دم ازو می زند و این همه دستان زان روست که در پرده ی او راه ندیدند
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 2/6/24 #120 Delaram*☆♡ گفت خورشید پرستان رخ آه ماه ندیدند دل یاوه نهادند که دلخواه ندیدند هر کس دم ازو می زند و این همه دستان زان روست که در پرده ی او راه ندیدند کلیک کنید تا باز شود... خوش است از همه با هر زبان روایت عشق ولی روایت آن چشم مهربان خوشتر ز عشقهای جوانی، عزیزتر دارم تو را، که گرمی خورشید در خزان خوشتر امضا : m.sina
Delaram*☆♡ گفت خورشید پرستان رخ آه ماه ندیدند دل یاوه نهادند که دلخواه ندیدند هر کس دم ازو می زند و این همه دستان زان روست که در پرده ی او راه ندیدند کلیک کنید تا باز شود... خوش است از همه با هر زبان روایت عشق ولی روایت آن چشم مهربان خوشتر ز عشقهای جوانی، عزیزتر دارم تو را، که گرمی خورشید در خزان خوشتر