- ارسالیها
- 10,310
- پسندها
- 25,053
- امتیازها
- 83,373
- مدالها
- 53
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #91
یانیس چرخی به او داد و غافلگیرانه بوسهای به پیشانیاش زد. بیاتریسا شگفتزده چرخ دیگری زیر دستانش زد. او انتظار چنین حرکتی را نداشت و ناگهان سرمای هوا جایش را به گرمایی سوزنده داد. افکار ناامیدانهاش پر کشیدند و به جای آن، صورت آرام و نگاه تیره و درخشان یانیس جلوی رویش شکل گرفت. نگاهش برقی از اطمینان و عشق داشت. حرکاتش نرم و لبخند شیرینی روی لبهای باریکش بود. این پسر عجیب و غریب که ناگهان در وسط قصر پیدایش شده بود، چه کسی بود؟ بانو نیاسین چرا با این پسر رقصید و چرا به نظر او باارزش و محترم بود؟ مطمئن بود حرفهایی بین آنها رد و بدل شده، حرفهایی که در سکوت زده شد. بانو نیاسین گفته بود علت این رقص را تنها به یک نفر میگوید و آن یک نفر نه شاه بود، نه کاریفان و بدون شک یانیس بود. یانیس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش