- ارسالیها
- 648
- پسندها
- 15,313
- امتیازها
- 39,073
- مدالها
- 22
- سن
- 24
- نویسنده موضوع
- #11
جک کارت شناسایی قربانی را از کیف بیرون آورد و پوزخندی زد که یعنی دیدی گفتم؟
-فامیلی قربانی لِپاهیه.
بعد گواهینامه رانندگی را دستم داد.
-نزدیکای شیپ راک زندگی میکنه.
آنجا را میشناختم، شیپ راک در شمال غربی ایالت قرار داشت.
-پس از خونش خیلی دور شده.
سرش را به نشانه تایید تکان داد.
-مخصوصا اینکه بدون کفش هم بوده.
گواهینامه را پس دادم.
بعد از اینکه تیم آزمایشگاه کارشان را تمام کردند جنازه را در کیسه ای گذاشتند و با خودشان بردند.
من و جک بعد از رفتنشان به آشپزخانه رفتیم؛ بچه های آزمایشگاه لطف کردند و اجازه دادند که خون های کف آشپزخانه را خودم تمیز کنم.
دستی به چانه نتراشیده ام کشیدم؛ یادم باشد که حتما ته ریشم را بزنم.
-پس در واقع مرد داشته تو حیاط پشتی خونه ها میدویده تا...
-فامیلی قربانی لِپاهیه.
بعد گواهینامه رانندگی را دستم داد.
-نزدیکای شیپ راک زندگی میکنه.
آنجا را میشناختم، شیپ راک در شمال غربی ایالت قرار داشت.
-پس از خونش خیلی دور شده.
سرش را به نشانه تایید تکان داد.
-مخصوصا اینکه بدون کفش هم بوده.
گواهینامه را پس دادم.
بعد از اینکه تیم آزمایشگاه کارشان را تمام کردند جنازه را در کیسه ای گذاشتند و با خودشان بردند.
من و جک بعد از رفتنشان به آشپزخانه رفتیم؛ بچه های آزمایشگاه لطف کردند و اجازه دادند که خون های کف آشپزخانه را خودم تمیز کنم.
دستی به چانه نتراشیده ام کشیدم؛ یادم باشد که حتما ته ریشم را بزنم.
-پس در واقع مرد داشته تو حیاط پشتی خونه ها میدویده تا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر