متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دلنوشته کامل شده فارسی ترجمه اشعار In Love With Pain | سورین مترجم انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Surin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 87
  • بازدیدها 2,402
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #51
ساخته شده از افسانه‌ها

اوه عزیزم
چشمانت را به آنان نشان بده
و سپس افسانه‌های درونش را
اژدهای درونش را
و تمام آنچه که تراژیک است.
لبخندت را نشان بده،
چرا که جهان عاشق جادوست!

***

کهکشان

او
هرجا که می‌رود
بخشی از غبار قلبش را
جا می‌گذارد.
او با دنیای درون ذهنش با روحی در سایه‌ی تاریکی
و چشمانی پر از ستاره
‌که عمقی به اندازه‌ی کهکشان‌ها دارد
در صلح است.

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #52
لبخند او

لبخندش به طرز زیبایی ترسناک است.
زیرا در همان زمان
با این که امکانش وجود ندارد
او می‌تواند
خوشحالی و ناراحتی‌اش را
هم‌زمان نشان دهد.

***

نصفه‌ی آن

او همیشه نیمی از ماه را می‌بخشید؛
به این ترتیب او از همه پیشی گرفت.
زیرا می‌دانست
علاوه بر ماه
یک کهکشان کامل
برای کشف کردن وجود دارد.

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #53
رزها

تابستان رفت
و پاییز آمد
بنابراین او
رزهای عشقی را
که دیگران جا گذاشته بودند
برداشت.
عشق همانند رز خار دارد.
عشق دردناک است.
بنابراین همه‌ بخاطر طوفان
عشق را رها کردند
در صورتی که او
ساخته شده بود
تا زیر باران برقصد.

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #54
ستارگان

همیشه برایم سوال بوده
که آیا ستارگان
به این که تو در این شب‌های تاریک
از همه بیشتر می‌درخشی
حسودی کرده‌اند؟

***

درون خودش

در وحشت درون ضربان قلبی بسیار جوان
آرامش به شکل یک روحِ پیر زندگی می‌کند.
او با ژرفای ذهنش
و خامی عشقش
زندگی می‌کند و عاشق می‌شود.
و گاهی برایم سوال است
که آیا او تمام چیزهایی
که من درونش می‌بینم
مانند شعر
و این که چقدر جوان
زیبا
و آزاد است
در خودش می‌بیند؟

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #55
آزاد همچون اقیانوس

بگذار او آزاد باشد
و اگر نه
تو را در اعماقش
همان‌جا ‌که موج‌هایش بسیار زیبا
و به همان اندازه وحشتناک است
غرق می‌کند.
امواج آرام امروز
طوفان‌های دیوانه‌وار فردا هستند.

***

موج‌ها

اقیانوسی که قبلا می‌شناختی
حالا تبدیل به دریا شده.
او مقداری از عمقش را از دست داد
و در عوض
آرامش را در آب‌های آرام پیدا کرد؛
و هرگز قرار نیست برگردد.

***
 
آخرین ویرایش
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #56
سولمیت عزیز

من تو را نمی‌شناسم
حتی نمی‌دانم که آیا شبیه هستیم
یا از عناصر یکسانی ساخته شده‌ایم.
اما می‌دانم
که دنیا ما را به سمت هم هل می‌دهد.
اما تا آن زمان
فقط می‌توانم تصور کنم که چه شکلی هستی
احساساتت چطور است
موهایت صاف، فر یا فقط کمی موج‌دار است
پوستت چقدر نرم است
و صدایت چقدر نازک است.
این که آیا کنار لبخندت چال گونه
و یا زیر چشم‌هایت کک و مک داری یا نه.
من درمورد تو
مانند تمام جاهایی که در آن نبوده‌ام
کنجکاوم.
ولی هیچکدام از این‌ها تاثیری ندارد
در این که عشقت چقدر نفس‌گیر خواهد بود
تا جایی که فقط یک نفس به اندازه‌ی یک عمر بیارزد.
ریتم قلبت قرار است زیباترین سمفونی برای من باشد.
نگاه کردن به تو،
حسی مانند رقصیدن دنیا با کلمات،
و تبدیل شدن کهکشان‌ها به شعر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #57
طبیعت

او ترکیبی‌ست
از باران
باد
آرامش
و وحشیت.

***

یک نامه

نامه‌ای به زنی که هنوز ملاقاتش نکردم
و نمی‌دانم کجا زندگی می‌کند؛
اما می‌دانم کجا وجود دارد:
در لبه‌ی این نامه‌ها
روی برگه‌های سفید
در فضایی که کلمات از هم جدا می‌شوند
و غم متوقف می‌شود،
جایی که در فضای خوشبختی
نفس‌ها با امید فرو رفته و برمی‌آیند.
همانطور که گفتم، نمی‌دانم کجا زندگی می‌کنی
اما این جایی است که در آن وجود داری.

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #58
تمام این مدت

آن چیز کوچک توی سینه‌ات را بگو
چرا که من می‌خواهم
تمام رازهایی که قلبت برای گفتن دارد را بشنوم.
میخواهم بدانم چرا شکسته است،
چه زمان وحشی می‌شود،
و چه زمان آرامش را پیدا می‌کند.
آن چیز کوچک را بگو
زیرا آن را همان‌طور که هست می‌خواهم
همان‌طور که همیشه می‌تپد.
آن چیز کوچک را بگو
زیرا فضای خالی کنار من
مدت‌هاست که برای تو صبر کرده است.

***

تو و من

عشق من و تو
عشقی‌ست وحشیانه و سرکش.

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #59
عشق

ما احمق بودیم
زیرا گول لبخندها
و خنده‌ها را خوردیم.
احمق بودیم که باور کردیم
که عشق
و تنها عشق است
که می‌تواند زمان را متوقف کند.

***

عاشق، قاتل

درست چند ثانیه
قبل از این که گلوله‌های عشقت به من اصابت کند
درست قبل این که دست تو بلغزد
و آن گلوله استخوان‌هایم را پس از رد شدن از پوستم بشکند
من یک عاشق می‌شوم
و تو یک قاتل.
این زمانی‌ست که قلبم التماس می‌کند
لبخندی دیگر بزنی
و ماشه را بکشی!

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #60
سولمیت‌ها

وقتی قلبمان یک ضربان را رد می‌کند
به هم لبخند می‌زنیم
و وقتی دوباره شروع به تپیدن می‌کند
می‌خندیم.
ما عشاقی هستیم
با روح‌های شکسته
و قلب‌های خندان.

***

صور فلکی

احساس گم شدن می‌کنم؛
آه عزیز من،
این دقیقا طوری‌ست
که ستاره‌ها عاشق می‌شوند.

***
 
امضا : Surin
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
30
بازدیدها
1,284
عقب
بالا