دلنوشته کامل شده فارسی ترجمه اشعار In Love With Pain | سورین مترجم انجمن یک رمان

[Surin]

قدرت

زنانی مانند تو
بادها را
تبدیل به طوفان می‌کنند؛
با این حال
تو هنوز فکر می‌کنی
به اندازه کافی قدرتمند نیستی.

***

زخم‌ها

برخی زخم‌ها آنقدر عمیق هستند
که نه بخشیده می‌شوند
و نه فراموش.

***

چیزها تغییر می‌کنند

همه‌چیز عوض می‌شود
وقتی برای خودت کافی
و برای دیگران زیادی باشی.

***

 

[Surin]

بالانس

هیچ چیز مانند قلب نمی‌شکند
و هیچ چیز هم آن‌طور شفا نمی‌یابد.

***

همه، نصف، هیچی

اشکالی ندارد که فکر کنی همه‌چیز داری
یا فکر کنی نیمی از چیزها را داری
یا هیچ چیز را؛
حتی ماه هم همیشه کامل نیست.

***

بهتر

معمولا عشقی بهتر
و تصویری بزرگ‌تر
از آن‌چه که حالا برایش آماده‌ای
وجود دارد.

***

 

[Surin]

بگذار صدمه ببیند

بگذار رودخانه‌ها درون تو جریان یابد
این طوری است که حالت بهتر می‌شود
و در آخر
راهش را به بیرون پیدا می‌کند.

***

شجاع

تو به آسیب پذیری‌ات اعتماد داری
و با این حال می‌خواهی بدانی
که چگونه می‌توان قوی بود.

***

دوباره و دوباره

این زندگی است
که درونش عاشق می‌شویم
و پرواز می‌کنیم.
و اگر همه‌ی این‌ها جواب ندهد
بعدا دوباره تلاش می‌کنیم.

***

 

[Surin]

کوتاه و بلند

این ما هستیم
در یک داستان بلند
یا انتهای یک شعر کوتاه.
به تمام آنانی که برایشان سوال است
که برای آن‌ها می‌نویسم یا برای دیگری
می‌خواهم بگویم
که من برای همه می‌نویسم؛
برای همه‌ی ما، برای من، برای تو
زیرا بیشتر ما در درد تنها مانده‌ایم.
این یک آشفتگی مطلق است؛ نه، خیلی بیشتر از آن است.
این یک فاجعه‌ی کامل است.
این یک جهنم است پر از وقت‌هایی که رها شدیم
اوه، و پر از تمام وقت‌هایی که صدمه دیدیم.
اما عزیز من، استراحت کن.
استراحت کن چرا که سختی‌های زیادی کشیده‌ای.
اما فراموش نکن که حتی با وجود این درد، باید زندگی کنی.
زندگی زیباست.
زندگی بیشتر از آن است که ما می‌دانیم.
ما فقط دانه‌هایی از شن در موج‌ها هستیم؛
تو، من، همه‌ی ما در زندگیِ کسی، خاص هستیم
یا خواهیم...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Surin]

من تو را از دست داده‌ام

من تو را
در جاهایی که زمانی یکدیگر را دوست داشتیم
و در تکه‌هایی که برای تو کافی نبود
گم کردم.
اما در عوض خودم را پیدا کردم.
چه کسی فکر می‌کرد
که از دست دادن تو
مرا آزاد خواهد کرد؟

***

اما عزیزم

خورشید پس از باران
و عشق پس از درد وجود دارد.

***

زندگی و داستان‌هایش

تصور نکن که تا به حال چند خط نوشته‌ای،
چند صفحه پر کرده‌ای،
و یا حتی چند فصل اضافه کرده‌ای.
واقعیت این است که تو حتی نوشتن را شروع نکرده‌ای.
این کتاب با زمان تولد تو یا اولین تجربه‌ی عشق و یا اولین تجربه‌ی شکست شروع نمی‌شود.
تمام چیزهایی که تا به حال بوده‌اند، زیبایی و درد، مهم نیستند.
کتاب تو با فقط اتفاق افتادن این‌ها شروع نمی‌شود،
بلکه زمانی شروع می‌شود که این‌ها...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Surin]

فکر کردن

تو خواهی شکست
و تکه تکه خواهی شد
و وقتی این طور بشود،
درموردش زیادی فکر می‌کنی.
حسی مانند غرق شدن درون دریاست.
اما به من اعتماد کن؛ دردت درمان می‌شود.
اول غرق می‌شوی
و سپس آزادی را پیدا می‌کنی.

***

زخم‌ها بسته می‌شوند

وقتی زخم‌ها بسته می‌شوند
زمانی‌ست که تو دیگر آسیب نمی‌بینی.
تو درمان می‌شوی
اما هیچوقت فراموش نمی‌کنی
و این چیز خوبی‌ست.
چرا که رشد کردن
نه با فراموشی
بلکه با قبول کردن است که اتفاق می‌افتد.

***

 

[Surin]

همان صورت

وقتی عاشق خودت بشوی
آن‌ها متوجه شکوفایی زندگی
در چهره‌ای می‌شوند
که مدت‌ها پیش برای لبخند زدن هم با مشکل مواجه بود‌
این زمانی‌ست
که دنیا عاشقت می‌شود.

***

عشق به خود

آدم‌های زیادی وجود دارند که می‌توانی به آنان عشق بورزی
اما بهترینشان خودت هستی.

***

امیدوارم

امیدوارم که در خودت گم شوی
چرا که این گونه است
که یاد می‌گیری به خودت عشق بورزی
که وقتی پس از مدت‌ها به آینه می‌نگری
چشمان زیبا
و لبخند بی‌نظیرت را ببینی.

***

 

[Surin]

اوه عزیزم

عشق مانند خورشید است
طوری می‌آید
که گویی هرگز نرفته بود.

***

بگذار قلبت بداند

تا زمانی که اذیت می‌شوی
و تا زمانی که احساس داری
تو زنده‌ای.
و تا وقتی زندگی هست
عشق هست
و امید هست،
تو هم هستی.

***

 

[Surin]

رودخانه‌ها

مانند رودخانه‌ها
ما در پایان به جایی می‌رسیم
که قرار بوده باشیم.

***

شعر گفتن

شعر گفتن
یعنی تعریف شدن عشق
توسط فردی شکسته.

***

داستان عشق

خواننده و نویسنده
باید وحشی‌ترین
و عمیق‌ترین
داستان عشقی باشند که هرگز گفته نشده.

***

 

[Surin]

نوشتن

نویسند گفت
"گذاشتن کلمات روی کاغذ آرام‌بخش است"
و آن زمان شوکه شدم
چرا که درکمال ناباوری
فکر کردم
که پس حتما باید شاعر شوم.

***

پیر و جوان

معتقدم روح‌ها پیر هستند
و قلب‌ها جوان.
برای همین است که قلب زودتر می‌شکند.

***