متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دلنوشته کامل شده فارسی ترجمه اشعار In Love With Pain | سورین مترجم انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Surin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 87
  • بازدیدها 2,402
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #41
بهشت و جهنم

گاهی عاشق می‌شوی و آنقدر آتش وجودت زبانه می‌کشد که قلب و روحت را می‌سوزاند
آنقدر که یک بوسه همچون طوفانی آتشین پوستت را می‌سوزاند.
آنقدر آتش زیاد می‌شود که می‌توان دوست داشتن را به شکنجه‌ی جهنم تشبیه کرد
و در نهایت
وقتی دو نفر، یکی می‌شوند
درست در همان زمان، عشق تبدیل به آشوب می‌شود
یک روز سردی
و روز دیگر در حال سوختن از هیجان
این زمانی‌ست که عشاق تبدیل به گناهکارانی میشوند
که در جهنم و بهشت یک دیگر گرفتار شده‌اند

***

آتش

می‌گویند با آتش بازی نکن
اما با وجود این که
یک نگاه اجمالی به شعله‌هایش
روحمان را به آتش می‌کشد
باز هم همه‌چیز سرد شد
پس به من بگو، باید با چه بازی می‌کردیم؟

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #42
گناهکار

تو در لبخندت بهشت
و در نگاهت جهنم داری
نگاه کردن به تو
قلب و پوستم را می‌سوزاند
زیرا تو یک معشوق شیطان‌صفت
و دوست‌ داشتنی‌ترین گناه منی

***

مشهور به سرد بودن

او مشهور بود
به سرد بودن
اما
بیشتر از آن
مشهور بود
به سوختن برای کسانی
که روحش را به آتش می‌کشند

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #43
پوست سوخته

پوستش طوری است
که انگار درون آتش بوده.
او یک فرشته است؛
معشوقه‌ای از جهنم.

***

فرشته‌ی سوزان

او بین بهشت و جهنم
گرفتار شده
با قلبی سرد،
و روحی سوزان؛
لبخند یک فرشته،
و مغز یک اهریمن.

***
 
آخرین ویرایش
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #44
شعله‌ها

او هرگز نمی‌خواست
از گذشته فرار کند
قرار نبود
از میان خاکسترها برخیزد.
او از آن‌ها بود
که با بال‌هایی آتش گرفته
و لبخند روی لبش
چنان قدم میزد
که گویی خودش
آتش را به پا کرده

***

گناه

ما می‌خواستیم
یک‌دیگر را آنقدر دوست داشته باشیم
که اگر یکی‌مان خسته شد
دیگری برای عشقمان تلاش کند.

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #45
دو عاشق

اما
در نهایت
ما دو عاشق بودیم
در بهشت و جهنم
و به نام عشق
گناه می‌کردیم
خواستار سوختن
در میان آتش عشق

***

زیبا

چیزی که او از سر می‌گذراند
هیچوقت واقعا اذیتش نکرد.
با این که دنیا اغلب او را دوست نداشت
او با ناامیدی عاشقش شد.
او می‌دانست که هیچ چیزی را نباید بدیهی انگاشت
و هرچیزی که به سمتش می‌آمد را قدر می‌دانست.
حتی وقتی در درد و عذاب بود،
می‌گذاشت تا زمانی که درد خودش از بین برود.
او نزدیک‌ترین تعریف از "آرامش" بود
که من به عمرم دیده بودم
و طوری فروتن بود
که گویا یک دختر عادی است.
او زیباترین بود
و نه فقط در ظاهر،
بلکه در باطن نیز هم.

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #46
ذهن او

ذهن او
زیباترین جای ممکن است.
آن‌جا جایی‌ست
با دیوارهای بسیار بلند
که مبادا کسی وارد شود.
جایی که پیری با جوانی ملاقات می‌کند،
و قلب با روح.
جایی که هر دو به هم پیوند می‌خورند
و او این‌ لحظه‌ها را
از یک زمین بازی پر شده از رویا
جمع می‌کند.
جایی که زن، دختر کوچک درونش را می‌بیندو با تکه‌های شکسته‌اش بازی می‌کند
گویی که هرگز نشکسته است.
دیگران می‌توانند به او صدمه بزنند
می‌توانند او را بشکنند
اما نمی‌توانند آرامشی
که او درونش زندگی می‌کند بگیرند
آن‌ها می‌توانند زن را بشکنند
اما دخترک را هرگز.

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #47
گل وحشی

قلب او هرگز
مثل قبل نخواهد شد
اما این را
با عشق ورزیدن کم‌تر اشتباه نگیرید
او همیشه تغییر می‌کند
و مانند گلی وحشی و آزاد
رشد می‌کند.

***

آزادی

او افتاد و افتاد
تازمانی که بالاخره
شروع به پرواز کرد

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #48

تمام طوفان‌ها


به دیوانگی یک طوفان
و به آرامش نسیم؛
او می‌توانست هر دوی آن‌ها باشد.
او آشفته است؛
آشفتگی‌ای زیبا
مانند تمام طوفان‌های دیگر.

***

او

طوفانی درون چشم‌هایش
و آرامشی در لبخندش.

***

او هست

او یک آشفتگی کامل است،
یک فاجعه‌ی زیبا.
هرج و مرجی
درون یک تراژدی.

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #49
هنر

او هرگز نتوانست
به چشم این دنیا بیاید
اما به من بگو
چگونه کسی که می‌تواند
راحتی را در سختی
زیبایی را در آشفتگی
آرامش را در تکه‌های شکسته
پیدا کند؟
چگونه کسی که قرار بود تبدیل به هنر
و تبدیل به شاهکاری از تراژدی شود
می‌تواند به چشم دنیایی بیاید
که هرگز این‌ احساسات را درک نکرده؟

***
 
امضا : Surin

Surin

ویراستار انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
834
پسندها
14,654
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #50
به ما در مورد او بگو

جهان سخن می‌گفت
و من آن‌جا
درحال نوشتن شعرهای بی‌انتها
جا مانده بودم.
زیرا
چگونه می‌توانی دنیای واقعی را
به کسی توضیح دهی
که فقط درونش زندگی می‌کند؟
چگونه ستاره را
به کسی توضیح می‌دهی
که تا به حال آسمان را لمس نکرده؟

***
 
امضا : Surin
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
30
بازدیدها
1,284
عقب
بالا