- ارسالیها
- 262
- پسندها
- 1,173
- امتیازها
- 6,713
- مدالها
- 8
- نویسنده موضوع
- #51
چپتر قاتل (سوم شخص)
در یکی از همانروزهایی که گوشهای از زیرزمین نشسته و سر به گریبان فرو برده بود تا زیر یقهی لباسش نفس بکشد و گرم شود، چشمانش کمکم سنگین شد و چندی بعد، به خواب نهچندان عمیقی فرو رفت. البته آن خواب که هیچ خوابی هم درش ندیده بود، خیلی زود به اتمام رسید و بیدار شد. سپس از جایش بلند شد و سمت روزنهی دیوار رفت و خودش را از نردهها بالا کشید تا سطح خیابانهای پ.شیده از برف را نگاه کند. با توجه به موقیتی که قرار گرفته بود، نمیدانست خیابان وستوشنایاست یا راستهی کنار پل آنیکین. تمام خیابان را یک لایه نازک از...
در یکی از همانروزهایی که گوشهای از زیرزمین نشسته و سر به گریبان فرو برده بود تا زیر یقهی لباسش نفس بکشد و گرم شود، چشمانش کمکم سنگین شد و چندی بعد، به خواب نهچندان عمیقی فرو رفت. البته آن خواب که هیچ خوابی هم درش ندیده بود، خیلی زود به اتمام رسید و بیدار شد. سپس از جایش بلند شد و سمت روزنهی دیوار رفت و خودش را از نردهها بالا کشید تا سطح خیابانهای پ.شیده از برف را نگاه کند. با توجه به موقیتی که قرار گرفته بود، نمیدانست خیابان وستوشنایاست یا راستهی کنار پل آنیکین. تمام خیابان را یک لایه نازک از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش