نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

برگزیده رمان ئاوان | مسیحه.چ کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع masihe.ch
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 62
  • بازدیدها 1,171
  • کاربران تگ شده هیچ

masihe.ch

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
341
پسندها
5,009
امتیازها
21,133
مدال‌ها
13
  • نویسنده موضوع
  • #61
- می‌خوام از زبون خودتون یکبار شرح واقعه رو بشنوم!
سخنش تحکمی داشت که نیکنام نیم نگاهی به وکیلش انداخت و در آخر بر روی ئاوان چشمش را نگه داشت. با انگشت به ئاوان اشاره زد که با چشمانش او را می‌پاید و پوزخندی به کجی بخیه‌های روی صورتش بر لبانش نشانده بود.
- همون طور که فیلمهای مدار بسته دفتر و دیدین این خانم امروز بی‌دلیل وارد دفترم شد و منو به این روز انداخت و کل دفتر و هم به هم ریخت!
افسر نگهبان گوشه ابروی پر و بلندش را با انگشتانش خاراند. ناخودآگاهش از سرشت پسرک بیزار بود گویی سرشتش از گِلِ نا‌خالص در هم تنیده بود بعد از سالها کار می‌دانست کدام نگاه گناه‌کارست و کدام نگاه بی‌گناه. کدام فیلم صحنه سازیست و کدام فیلم بی قصد و غرض.
- منظورتون اینه که این خانون شما رو کتک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : masihe.ch

masihe.ch

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
341
پسندها
5,009
امتیازها
21,133
مدال‌ها
13
  • نویسنده موضوع
  • #62
افسر نگهبان نیم نگاهی به سینه پر تپش فراز انداخت و انگشتانی که در هم پیچانده بود، خودداریش بر مزاج تلخ افسر نگهبان خوش نشسته بود.
- آقای نیکنام، می‌خوام یاد آوری کنم ایشون می‌تونن بابت توهین های که بهشون می‌کنین ازتون شکایت کنن... و مطمئن باشین خودم اولین نفری هستم که به عنوان شاهد زیر برگه شکایتشون رو امضاء می‌زنم.
نیکنام برافروخته از صندلی جهید.
- یعنی چی! این چه طرز برخورده
سر را بین آدم‌های داخل اتاق چرخاند.
- مثل اینکه یه چیزیم بدهکار شدیم...شما یه نگاه به اون برگه ها بندازین هم برگه پزشکی قانونیه هم گزارش نیروی انتظامی این خانوم یه وسیله سالم تو دفتر من نزاشتن یه جای سالم رو صورتم، اونوقت من دو تا حرف زدم متهمم می‌کنین؟
افسر نگهبان که از داد و بیداد نیکنام گیجگاهش تیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : masihe.ch

masihe.ch

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
341
پسندها
5,009
امتیازها
21,133
مدال‌ها
13
  • نویسنده موضوع
  • #63
کیف چرمش را بر روی میز گذاشت و برگه‌وکالت نامه را از درونش درآورد تا ئاوان بر آن امضا زند و هم زمان پرسید:
- خوب بگو چی شد زدی پسر مردم و از ریخت انداختی؟ سعید که می‌گفت درخواست استعلام دادی؟
ئاوان بعد از امضاء خود نویس را به سمتش گرفت و از اول ماجرا برایش گفت از شناسنامه‌ای که نام او بر‌رویش نشسته بود تا آخرش که جواب استعلام بود.
شهروز گردنش را مالید.
- کارت سخت شد...باید سعی کنیم ازش رضایت بگیریم بعد بیوفتیم دنبال راست و دروغ ماجرا.
ئاوان به سقف کدر اتاق چشم دوخت.
- می‌دونم خریت کردم واقعا بریده بودم...همه چیز زیر سر کارمند دفتر خونه ای که من اونجا صیغه نامم تنظیم شده ...اونجور که فهمیدم اطلاعات و جا به جا می‌کرده و با گرفتن پول این خلاف‌ها رو انجام می‌داد.
-تو صیغه نامه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : masihe.ch

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا