Tahmine Arjmand خبرنگار سطح 14 ارسالیها 3,113 پسندها 4,571 امتیازها 33,273 مدالها 18 12/6/24 نویسنده موضوع #1 «در این تاپیک اشعار شمس تبریزی قرار گرفته میشود» دوست همان بِه که بلاکش بُوَد عود همان بِه که در آتش بُوَد امضا : Tahmine Arjmand
«در این تاپیک اشعار شمس تبریزی قرار گرفته میشود» دوست همان بِه که بلاکش بُوَد عود همان بِه که در آتش بُوَد
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,163 امتیازها 35,773 مدالها 16 19/6/24 #2 Tahmine Arjmand گفت «در این تاپیک اشعار شمس تبریزی قرار گرفته میشود» دوست همان بِه که بلاکش بُوَد عود همان بِه که در آتش بُوَد کلیک کنید تا باز شود... دی میان عاشقان ساقی و مطرب میر بود در هم افتادیم زیرا زور گیراگیر بود عقل باتدبیر آمد در میان جوش ما در چنان آتش چه جای عقل یا تدبیر بود امضا : m.sina
Tahmine Arjmand گفت «در این تاپیک اشعار شمس تبریزی قرار گرفته میشود» دوست همان بِه که بلاکش بُوَد عود همان بِه که در آتش بُوَد کلیک کنید تا باز شود... دی میان عاشقان ساقی و مطرب میر بود در هم افتادیم زیرا زور گیراگیر بود عقل باتدبیر آمد در میان جوش ما در چنان آتش چه جای عقل یا تدبیر بود
Tahmine Arjmand خبرنگار سطح 14 ارسالیها 3,113 پسندها 4,571 امتیازها 33,273 مدالها 18 24/6/24 نویسنده موضوع #3 دلنوازان نازنازان در ره اند گلعذاران از گلستان مي رسند اندک اندک زين جهان هست و نيست نيستان رفتند و هستان مي رسند امضا : Tahmine Arjmand
دلنوازان نازنازان در ره اند گلعذاران از گلستان مي رسند اندک اندک زين جهان هست و نيست نيستان رفتند و هستان مي رسند
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,163 امتیازها 35,773 مدالها 16 24/6/24 #4 Tahmine Arjmand گفت دلنوازان نازنازان در ره اند گلعذاران از گلستان مي رسند اندک اندک زين جهان هست و نيست نيستان رفتند و هستان مي رسند کلیک کنید تا باز شود... دوست همان به که بلاکش بود عود همان به که در آتش بود جام جفا باشد دشوارخوار چون ز کف دوست بود خوش بود امضا : m.sina
Tahmine Arjmand گفت دلنوازان نازنازان در ره اند گلعذاران از گلستان مي رسند اندک اندک زين جهان هست و نيست نيستان رفتند و هستان مي رسند کلیک کنید تا باز شود... دوست همان به که بلاکش بود عود همان به که در آتش بود جام جفا باشد دشوارخوار چون ز کف دوست بود خوش بود
ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ کاربر حرفهای سطح 31 ارسالیها 2,524 پسندها 20,067 امتیازها 48,373 مدالها 34 7/7/24 #5 در خرابات بقا اندر سماع گوش جان ترک تکرار حروف ابجد و حطی کنید از ش*ر..اب صرف باقی کاسه سر پر کنید فرش عقل و عاقلی از بهر لله طی کنید از صفات باخودی بیرون شوید ای عاشقان خویشتن را محو دیدار جمال حی کنید با شه تبریز شمس الدین خداوند شهان جان فدا دارید و تن قربان ز بهر وی کنید لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
در خرابات بقا اندر سماع گوش جان ترک تکرار حروف ابجد و حطی کنید از ش*ر..اب صرف باقی کاسه سر پر کنید فرش عقل و عاقلی از بهر لله طی کنید از صفات باخودی بیرون شوید ای عاشقان خویشتن را محو دیدار جمال حی کنید با شه تبریز شمس الدین خداوند شهان جان فدا دارید و تن قربان ز بهر وی کنید لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,163 امتیازها 35,773 مدالها 16 10/7/24 #6 Delaram*☆♡ گفت در خرابات بقا اندر سماع گوش جان ترک تکرار حروف ابجد و حطی کنید از ش*ر..اب صرف باقی کاسه سر پر کنید فرش عقل و عاقلی از بهر لله طی کنید از صفات باخودی بیرون شوید ای عاشقان خویشتن را محو دیدار جمال حی کنید با شه تبریز شمس الدین خداوند شهان جان فدا دارید و تن قربان ز بهر وی کنید کلیک کنید تا باز شود... دیدم در خواب ساقیِ زیبا را بر دست گرفته ساغرصهبا را گفتم به خیالش که غلام اوئی شاید که به جای خواجه باشی ما را امضا : m.sina
Delaram*☆♡ گفت در خرابات بقا اندر سماع گوش جان ترک تکرار حروف ابجد و حطی کنید از ش*ر..اب صرف باقی کاسه سر پر کنید فرش عقل و عاقلی از بهر لله طی کنید از صفات باخودی بیرون شوید ای عاشقان خویشتن را محو دیدار جمال حی کنید با شه تبریز شمس الدین خداوند شهان جان فدا دارید و تن قربان ز بهر وی کنید کلیک کنید تا باز شود... دیدم در خواب ساقیِ زیبا را بر دست گرفته ساغرصهبا را گفتم به خیالش که غلام اوئی شاید که به جای خواجه باشی ما را
Altinay* مدیر بازنشسته سطح 16 ارسالیها 1,312 پسندها 6,248 امتیازها 24,673 مدالها 26 13/7/24 #7 m.sina گفت دیدم در خواب ساقیِ زیبا را بر دست گرفته ساغرصهبا را گفتم به خیالش که غلام اوئی شاید که به جای خواجه باشی ما را کلیک کنید تا باز شود... ای اشک آهسته بریز که غم زیاد است ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یارِ کسی نیست امضا : Altinay*
m.sina گفت دیدم در خواب ساقیِ زیبا را بر دست گرفته ساغرصهبا را گفتم به خیالش که غلام اوئی شاید که به جای خواجه باشی ما را کلیک کنید تا باز شود... ای اشک آهسته بریز که غم زیاد است ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یارِ کسی نیست
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,163 امتیازها 35,773 مدالها 16 13/7/24 #8 Altinay* گفت ای اشک آهسته بریز که غم زیاد است ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یارِ کسی نیست کلیک کنید تا باز شود... تا حاصل دردم سبب درمان گشت پستیم بلندی شد و کفر ایمان گشت جان و دل و تن حجاب ره بود کنون تن دل شد و دل جان شد و جان جانان گشت امضا : m.sina
Altinay* گفت ای اشک آهسته بریز که غم زیاد است ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یارِ کسی نیست کلیک کنید تا باز شود... تا حاصل دردم سبب درمان گشت پستیم بلندی شد و کفر ایمان گشت جان و دل و تن حجاب ره بود کنون تن دل شد و دل جان شد و جان جانان گشت
ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ کاربر حرفهای سطح 31 ارسالیها 2,524 پسندها 20,067 امتیازها 48,373 مدالها 34 23/7/24 #9 m.sina گفت تا حاصل دردم سبب درمان گشت پستیم بلندی شد و کفر ایمان گشت جان و دل و تن حجاب ره بود کنون تن دل شد و دل جان شد و جان جانان گشت کلیک کنید تا باز شود... تا که فلک زيرِ تو مفرش بُوَد رقصکنان گوی اگر چه ز زخم در غم و در کوب و کشاکش بُوَد سابقِ ميدان بُوَد او لاجَرَم قبلهی هر فارسِ مه وش بُوَد
m.sina گفت تا حاصل دردم سبب درمان گشت پستیم بلندی شد و کفر ایمان گشت جان و دل و تن حجاب ره بود کنون تن دل شد و دل جان شد و جان جانان گشت کلیک کنید تا باز شود... تا که فلک زيرِ تو مفرش بُوَد رقصکنان گوی اگر چه ز زخم در غم و در کوب و کشاکش بُوَد سابقِ ميدان بُوَد او لاجَرَم قبلهی هر فارسِ مه وش بُوَد
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,163 امتیازها 35,773 مدالها 16 25/7/24 #10 Delaram*☆♡ گفت تا که فلک زيرِ تو مفرش بُوَد رقصکنان گوی اگر چه ز زخم در غم و در کوب و کشاکش بُوَد سابقِ ميدان بُوَد او لاجَرَم قبلهی هر فارسِ مه وش بُوَد کلیک کنید تا باز شود... دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی باغ و بهار من تویی بهر تو بود بود من خواب شبم ربودهای مونس من تو بودهای درد توام نمودهای غیر تو نیست سود من امضا : m.sina
Delaram*☆♡ گفت تا که فلک زيرِ تو مفرش بُوَد رقصکنان گوی اگر چه ز زخم در غم و در کوب و کشاکش بُوَد سابقِ ميدان بُوَد او لاجَرَم قبلهی هر فارسِ مه وش بُوَد کلیک کنید تا باز شود... دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی باغ و بهار من تویی بهر تو بود بود من خواب شبم ربودهای مونس من تو بودهای درد توام نمودهای غیر تو نیست سود من