متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با اشعار شمس تبریزی

  • نویسنده موضوع Tahmine Arjmand
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 30
  • بازدیدها 500
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,113
پسندها
4,571
امتیازها
33,273
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #1
«در این تاپیک اشعار شمس تبریزی قرار گرفته می‌شود»


دوست همان بِه که بلاکش بُوَد
عود همان بِه که در آتش بُوَد
 
امضا : Tahmine Arjmand

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #2
«در این تاپیک اشعار شمس تبریزی قرار گرفته می‌شود»


دوست همان بِه که بلاکش بُوَد
عود همان بِه که در آتش بُوَد

دی میان عاشقان ساقی و مطرب میر بود
در هم افتادیم زیرا زور گیراگیر بود

عقل باتدبیر آمد در میان جوش ما
در چنان آتش چه جای عقل یا تدبیر بود
 
امضا : m.sina

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,113
پسندها
4,571
امتیازها
33,273
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #3
دلنوازان نازنازان در ره اند

گلعذاران از گلستان مي رسند



اندک اندک زين جهان هست و نيست

نيستان رفتند و هستان مي رسند
 
امضا : Tahmine Arjmand

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #4
دلنوازان نازنازان در ره اند

گلعذاران از گلستان مي رسند



اندک اندک زين جهان هست و نيست

نيستان رفتند و هستان مي رسند
دوست همان به که بلاکش بود
عود همان به که در آتش بود

جام جفا باشد دشوارخوار
چون ز کف دوست بود خوش بود
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,524
پسندها
20,067
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #5
در خرابات بقا اندر سماع گوش جان
ترک تکرار حروف ابجد و حطی کنید

از ش*ر..اب صرف باقی کاسه سر پر کنید
فرش عقل و عاقلی از بهر لله طی کنید

از صفات باخودی بیرون شوید ای عاشقان
خویشتن را محو دیدار جمال حی کنید

با شه تبریز شمس الدین خداوند شهان
جان فدا دارید و تن قربان ز بهر وی کنید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #6
در خرابات بقا اندر سماع گوش جان
ترک تکرار حروف ابجد و حطی کنید

از ش*ر..اب صرف باقی کاسه سر پر کنید
فرش عقل و عاقلی از بهر لله طی کنید

از صفات باخودی بیرون شوید ای عاشقان
خویشتن را محو دیدار جمال حی کنید

با شه تبریز شمس الدین خداوند شهان
جان فدا دارید و تن قربان ز بهر وی کنید
دیدم در خواب ساقیِ زیبا را
بر دست گرفته ساغرصهبا را

گفتم به خیالش که غلام اوئی
شاید که به جای خواجه باشی ما را
 
امضا : m.sina

Altinay*

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
1,312
پسندها
6,248
امتیازها
24,673
مدال‌ها
26
  • #7
دیدم در خواب ساقیِ زیبا را
بر دست گرفته ساغرصهبا را

گفتم به خیالش که غلام اوئی
شاید که به جای خواجه باشی ما را
ای اشک آهسته بریز که غم زیاد است
ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است

امروز کسی محرم اسرار کسی نیست
ما تجربه کردیم کسی یارِ کسی نیست
 
امضا : Altinay*

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #8
ای اشک آهسته بریز که غم زیاد است
ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است

امروز کسی محرم اسرار کسی نیست
ما تجربه کردیم کسی یارِ کسی نیست



تا حاصل دردم سبب درمان گشت
پستیم بلندی شد و کفر ایمان گشت

جان و دل و تن حجاب ره بود کنون
تن دل شد و دل جان شد و جان جانان گشت
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,524
پسندها
20,067
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #9
تا حاصل دردم سبب درمان گشت
پستیم بلندی شد و کفر ایمان گشت

جان و دل و تن حجاب ره بود کنون
تن دل شد و دل جان شد و جان جانان گشت
تا که فلک زيرِ تو مفرش بُوَد

رقص‌کنان گوی اگر چه ز زخم

در غم و در کوب و کشاکش بُوَد

سابقِ ميدان بُوَد او لاجَرَم

قبله‌ی هر فارسِ مه وش بُوَد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #10
تا که فلک زيرِ تو مفرش بُوَد

رقص‌کنان گوی اگر چه ز زخم

در غم و در کوب و کشاکش بُوَد

سابقِ ميدان بُوَد او لاجَرَم

قبله‌ی هر فارسِ مه وش بُوَد
دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی
باغ و بهار من تویی بهر تو بود بود من

خواب شبم ربوده‌ای مونس من تو بوده‌ای
درد توام نموده‌ای غیر تو نیست سود من
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا