• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان پسری محکوم به مرگ | محمد کاربر انجمن یک رمان

hshbsbs

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
8/11/24
ارسالی‌ها
30
پسندها
246
امتیازها
990
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #31
مانی:بتمرگ دودقیقه تا برگردم،پسره کله شق

و از اتاق زد بیرون که منتظر نگاهم و به اطراف چرخوندم.

مانی:بیا،این و میزارم رو سرت بعد برو

و به سمتم اومد و پلاستیک دستش و خواست تو کلم کنه که با چشمای گشاد شده ازش فاصله گرفتم و گفتم

من:چه غلطی میخوری؟....میخوام برم حموم ها

مانی:خفه شو ماهان همینجوریشم ازت شکارم نزار بزنمت،حالا هم اگر میخوای بری حموم باید اینو رو سرت بزاری

من:اینجوری که نمیتونم دوش بگیرم

بشکنی زد و با نیش بازی گفت

مانی:عاباریکلا،همین دیگه پس به این نتیجه میرسیم نری بهتره

و دستم و کشید و خواست با خودش ببرتم بیرون که دستش و پس زدم و گفتم

من:صبر کن ببینم،چی میبری و میدوزی و تنم میکنی؟...من میرم

و عقب گرد کردم و خواستم برم که هوفی کشید و بعد اینکه دستم و گرفت گفت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 6)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا