• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان مرگ بی نقص | mahdie2 کاربر انجمن یک‌ رمان

Madie2

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/3/25
ارسالی‌ها
3
پسندها
7
امتیازها
0
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان :
مرگ بی نقص
نام نویسنده:
mahdie2
ژانر رمان:
جنایی
کد رمان: 5823
ناظر: A asalezazi

خلاصه:
مرگ بی نقص؟! همچین مرگی جود نداشت همیشه قاتل وجود داشت همیشه ی ردی بود ولی این پرونده... این پرونده لعنتی زیادی بی نقص بود خیلی زیاد... چون کسی به اسم قاتل وجود نداشت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Armita.sh

سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
3/6/22
ارسالی‌ها
2,526
پسندها
20,889
امتیازها
48,373
مدال‌ها
43
سن
15
سطح
32
 
  • مدیر
  • #2
6A13C3A2-FFEB-4C77-8B82-3EC9266754EF.jpeg«به نام داعیه‌ی سر متن‌ها»

نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین جامع تایپ رمان

آموزش قرار دادن رمان را در تاپیک زیر دنبال کنید.

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن برای مطالعه کاربران

و برای پرسش سوالات و اشکالات خود در رابطه با رمان به لینک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Armita.sh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] moon sun

Madie2

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/3/25
ارسالی‌ها
3
پسندها
7
امتیازها
0
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
مرد همان طور که بالشتی در دست داشت بالای سرش ایستاده بود
با احساس سنگینی نگاهی از خواب بیدار شد
مرد برای کشتن مرد مقابلش اقدام کرد تا به راحتی راهی دنیای زیرینش کند
با فشرده شدن بالشت بر صورتش شروع به دست و پا زد و فردی که بالشت رو بر صورتش می فشرد را کنار زد با دیدن دوستش اخم هایش را در هم کشید و به طرف دوستش که بخاطر کار مزخرفش می خندید غرید: « احمق تو.... لعنت بهت جدا فکر کردم آخر خطمه تو آدم نمیشی جیم»
جیم در حالی که به زحمت سعی می کرد خنده اش را جمع کند گفت: « وای... با... باید... صورت خودتو... می‌دیدی واقعا خنده دار شده بودی... انگار واقعا قرار بود بمیری جان»
جان با حرص پتو را کنار زد و از تخت بلند شد جیم با لبخند کارهایش را دنبال می کرد
- اگه یکم بیشتر اون کوفتی رو روی صورتم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 11)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا