- ارسالیها
- 2,399
- پسندها
- 20,101
- امتیازها
- 46,373
- مدالها
- 42
- سن
- 15
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #101
ظهر خیلی خیلی گرم و تابستونیتون بخیر:)
به کانتر چوبی تکیه میدهم و با صدایی خشدار میپرسم:
- بخشید خانم؟ برای دیدن آزمایشای یه مورد تصادفی پیش کی باید برم؟
سرش را بلند میکند و ماسک سفیدش را بالا میکشد.
چشمهایش، کشیده و زیبا بودند! مژههای بلند اما کمپشتی دارد که تصویر میراث را برایم تداعی میکند.
میراو؛ کاش کمی تحمل میکردی و مرا در این روزهای سخت رها نمیکردی.
دختر جوان، برمیخیزد و ضمن اینکه پوشۀ قرمزی را برمیدارد، با صدای ملایمش جواب میدهد:
- مگه دکترشون چک نکردن؟!
بغضم را فرو میدهم که به سرفه میافتم.
- چرا؛ ولی، میخوام یه دکتر دیگه هم ببینه... .
متوقف میشود. ابروهای کمانی و مشکیاش، کمی گره میخورند، اما صدایش...
به کانتر چوبی تکیه میدهم و با صدایی خشدار میپرسم:
- بخشید خانم؟ برای دیدن آزمایشای یه مورد تصادفی پیش کی باید برم؟
سرش را بلند میکند و ماسک سفیدش را بالا میکشد.
چشمهایش، کشیده و زیبا بودند! مژههای بلند اما کمپشتی دارد که تصویر میراث را برایم تداعی میکند.
میراو؛ کاش کمی تحمل میکردی و مرا در این روزهای سخت رها نمیکردی.
دختر جوان، برمیخیزد و ضمن اینکه پوشۀ قرمزی را برمیدارد، با صدای ملایمش جواب میدهد:
- مگه دکترشون چک نکردن؟!
بغضم را فرو میدهم که به سرفه میافتم.
- چرا؛ ولی، میخوام یه دکتر دیگه هم ببینه... .
متوقف میشود. ابروهای کمانی و مشکیاش، کمی گره میخورند، اما صدایش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.