نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

روی سایت دلنوشته قلب شکسته درد دارد | Zahra_m کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Mélomanie
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 43
  • بازدیدها 2,495
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Mélomanie

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
6,099
پسندها
43,837
امتیازها
92,373
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • #21
همیشه می‌گفتی:
-من ادم
تو حوا...
من فرهاد
تو شیرین...
من جنون
و تو لیلی من...
پس چرا مانند ادم، فرهاد و مجنون په پایم ننشستی...؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Mélomanie

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
6,099
پسندها
43,837
امتیازها
92,373
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • #22
همیشه میگن...
بخند تا دنیا به روت بخنده!
پس چرا برای من که همیشه خنده رو لبامه گریه‌ش رو نشون میده...؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Mélomanie

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
6,099
پسندها
43,837
امتیازها
92,373
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • #23
روبه‌روم ایستاده بودی و لبخند می‌زدی...
من هم از لبخند تو با شوق و ذوق بیشتری می‌خندیدم...
چه می‌دانستم که این لبخندها از آنِ پشتِ سریم است...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Mélomanie

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
6,099
پسندها
43,837
امتیازها
92,373
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • #24
گذشت دیگر...!
هرچند...
با همه سختی‌هایش...!
هرچند...
با همه بی‌مهری‌هایت...!
ولی باز هم...
بی‌صبرانه منتظر آن روزی‌ام که پشیمان برگردی...!
ولی بدان من هیچ وقت مثل تو با تمسخر نگاهت نمی‌کنم...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Mélomanie

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
6,099
پسندها
43,837
امتیازها
92,373
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • #25
دنیایمان با هم یکی بود...!
بچگی‌مان...!
بازی‌هایمان...!
شادی‌هایمان...!
ولی چه می‌شود کرد که "بــــود" نه "هست"...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Mélomanie

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
6,099
پسندها
43,837
امتیازها
92,373
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • #26
ذهنم خالیست...!
سردرگمم...!
به نظرت از روزهایم با تو بنویسم...؟!
یا تنهاییم؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Mélomanie

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
6,099
پسندها
43,837
امتیازها
92,373
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • #27
پدر مادرها اولین چیزی که به بچه‌هاشون یاد میدن اینه که...
وقتی می‌خوان وارد جایی بشن در بزنن...!
مگه تو پدر مادرت بهت یاد ندادن که بی‌اجازه وارد قلب کسی نشی و اول در بزنی...؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Mélomanie

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
6,099
پسندها
43,837
امتیازها
92,373
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • #28
دلم آغوشی را می‌خواهد که...
بدون دلیل مرا در خود بفشارد...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Mélomanie

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
6,099
پسندها
43,837
امتیازها
92,373
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • #29
هنوز که هنوزست، صدایت مانند آواز قناری در گوشم طنین انداز است...!
چرا صدایت را از من دریغ می‌کنی وقتی که می‌بینی اینگونه دیوانه‌وار برای صدایت جان می‌سپارم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Mélomanie

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
6,099
پسندها
43,837
امتیازها
92,373
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • #30
دوست دارم بازهم پشت به تو بنشینم...
و تو نوازشگرانه موهایم را ببافی...!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا