کامل شده مجموعه دلنوشته‌های نازاد بدون مازاد | نرگس برزن کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع نرگس برزن
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 2,400
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

نرگس برزن

گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/6/20
ارسالی‌ها
301
پسندها
3,979
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خدا
نام مجموعه: نازادِ بدون مازاد
نویسنده: نرگس برزن
ویراستار: Morf
تگ: منتخب
998408_631dc316030415a665f80918a37b39ae.jpg
مقدمه:
از دل نور خیره‌کننده‌ای به آغوشم فرود آمدی و جسم و جانم را باز نفس بخشیدی! دوگوی براق و خیره کننده‌ات که با دو چشمانم برخورد کرد هم‌ چون صاعقه‌ای پر برکت تمام زندگی‌ام را سبز کرد. دستم را در گیسوان نرم و مخملی‌ات نوازش می‌دهم و هر دو از مهر هم لبریز می‌شویم. من برای تو می‌نویسم و نغمه‌هایم را برایت سر می‌دهم و تو همانی که برای همه‌شان سرشار از ذوقی دل چسب می‌شوی.
حالا که تصمیم گرفتم برای تویی که از وجود خودم هستی بنویسم. و تمام آن چه را که بر من گذشت و می‌گذرد را برایت شرح دهم حس بهتری دارم؛...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

Violinist cat❁

سرپرست بازنشسته ادبیات + نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
20/8/20
ارسالی‌ها
1,589
پسندها
21,298
امتیازها
43,073
مدال‌ها
27
سن
17
سطح
28
 
  • #2
•| بسم رب القلم |•


آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg




نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Violinist cat❁

نرگس برزن

گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/6/20
ارسالی‌ها
301
پسندها
3,979
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
قبل‌ترها گمان می‌کردم این‌که یکی به قلبت نفوذ کند و سند مالکیتش را به نام خود بزند نرم‌نرمک اتفاق می‌افتد و کم‌کم وجودش را باور می‌کنی!
امّا من با چشم دلی که انگار بسته بود و ندید کی و چگونه یکی دل را به نام خودش زده به خودم آمدم و غریبه‌ای آشنا را درونش یافتم.
من به تو نمی‌گویم صاحب قلب دیگری شدن حتماً ناگهانی اتفاق می‌اُفتد و یا حتما نرم‌نرمک!
فقط می‌گویم او که یک‌دفعه قلبت را محاصره می‌کند از همه ماهرتر است.
و من یک‌باره گرفتار محاصره‌گری ماهر شدم.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/6/20
ارسالی‌ها
301
پسندها
3,979
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
یک شب‌هایی هستند که بی‌خوابی عمیق بر سرت می‌کوبد و تو از فکر او و منتظر او شدن است که نمی‌‌توانی مرواریدهایت را در صدف چشمانت پنهان کنی...!
یک شب‌هایی هم است که گیج و غرق حالت خوابی؛ امّا با تمام توانت سعی در باز نگه داشتن پلک‌هایت داری تا جواب شب‌ بخیر گفتنش را با قلبی تایپ کنی و آن‌وقت راحت سرت را در آغوش مرگ موقت فرو ببری!
این شب‌ها همه‌شان برای یک عاشق‌ است. امّا یکی با دل نگرانیست و دیگری لبریز شده از محبت و ذوق عاشقانه... .
و من به تو که نازاد منی می‌گویم:
《هنگامی که دلت را بردند سختی و راحتی‌اش را باهم به جان بخر. اگر لازم است برایش تا صبح بیدار بمانی، بمان تا از حال خوبش مطمئن شوی》.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/6/20
ارسالی‌ها
301
پسندها
3,979
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
شب‌های سرشار از اضطرابی را می‌گذرانم و دلم با هر رد تماس و دیر جواب دادنش در خودش مرگی تدریجی را حس می‌کند.
شاید باورت نشود رگه‌های قرمز چشمانم کاملاً برجسته شده‌اند؛ آن‌قدر که دائم نگاهم در صفحه روشن موبایل به جستجوی خبری از حال او گشت.
دروغ چرا حتی از به دنیا آمدن تو گاهی ناامید می‌شوم؛ امّا همین جمله‌ی کوتاه دوستت دارم او به من باز در قلبم شور را زنده می‌کند. همین ایموجی‌های قلبی که می‌فرستند و همین عشقم گفتن‌هایش باز من را به زندگی و زاده شدن تو امیدوار می‌کند.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/6/20
ارسالی‌ها
301
پسندها
3,979
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
روزهای بهاری به مقصد رسیده بودند و دلم اصلاً این فصل را دوست نداشت.
من پاییزم را می‌خواستم و آن حس و حال شگفت‌آوری که دلم را عجیب به شوری خاص دعوت می‌کرد.
دلم گیسوان زرد و آتشین و دستان سردش را می‌خواست و فرار از حالت‌های کسالت آور و دل مردگی‌های بهاری!
ای کاش که تو هم مانند من دختری از جنس پاییز باشی و هر سال پاییز، زاد روزت خاص‌ترین حس‌ها برایت دو بال پرواز بسازند.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/6/20
ارسالی‌ها
301
پسندها
3,979
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
اصلاً تا به این‌جا هر چه را که گفتم مقدمه‌ای بیش به شمار نیاور!
می‌خواهم با جوهر جانم ادامه‌اش را تقدیمت کنم.
شاید بی‌رمق‌ترین روزهایم را می‌گذراندم و هیچ کس نبود که جرعه‌ای جان به منِ بی‌جان ببخشد. همه خودخواه شده بودند حتی او که چقدر ازش متوقع بودم و مرجع آرامشم می‌دانستمش. با این حال تمام سعی‌ام را می‌کردم کسی من را بی‌روح نبیند؛ امّا آخرین جرعه‌ی جانم هم به سر رسید و دیگر ظاهر سازی هم سخت شد.
آدم‌ها هم بیشتر و بیشتر بر قلبم خراش می‌انداختند و من به آغوش گریه پناه می‌بردم؛ امّا نمی‌گذاشتم کسی نگاهش به مروارید در چشمم گره بخورد و من را در ذهنش دختری ضعیف بپندارد.
خدا را بخاطر روزهای بی‌رمقی و بی‌حالی‌ام شکر می‌گفتم چرا که باز به من یادآوری می‌کردند که چقدر تنها هستم و باید...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/6/20
ارسالی‌ها
301
پسندها
3,979
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
همیشه که انسان نباید قوی باشد!
یک شب‌هایی هم نیاز است احساسات پشت پلک‌هایش را تخلیه کند و سرش را بر سینه کسی بفشارد که او را همه جوره، چه قوی، چه ضعیف، چه شاد و چه غمگین بپذیرد.
گاهی نیاز دارد خستگی‌هایش را زمین بگذارد و یک‌ دنیا محبت را بغل کند.
انسان نباید به دنبال پناه‌گاه امن بگردد تا کسی ضعف‌هایش را نبیند. بلکه باید خودش را چه ضعیف چه قوی دوست داشته باشد و همه رُخ‌هایش را به نمایش بگذارد.
هنگامی که چنگال خفه کننده بغض به گلوی آدمی متوسل می‌شود و غم و درد قلبش را محاصره می‌کند باید به آغوش امن آدم زندگی‌اش پناه ببرد؛
امّا من همیشه به دنبال پناهگاه امن بودم و از این که آن آغوش امن، من را نپذیرد و نامم را دختری ضعیف بگذارد ترسیدم و در تنهایی بارها خودم را دختر قوی صدا زدم...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/6/20
ارسالی‌ها
301
پسندها
3,979
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
جان دلم هرگاه غمگین شدی و دردی داشتی آن را با هیچکس در میان نگذار جز خودت و خدایت!
حتی اویی که می‌گوید دوستت دارد هم با شنیدن دردهایت تو را در ذهنش ضعیف می‌پندارد. می‌دانی که از چه می‌گویم؟
چیزی به نام آغوش امن در بین آدم‌ها وجود ندارد. به دنبالش نگرد؛ زیرا که من قبل از تو جهان را دور زده‌ام.
حتی گاهی آغوش پدر و مادر هم ناامن می‌شود؛ امّا امن‌ترین جهان هم در اوج ناامنی‌ها گاهی برای عده‌ای تنها مادر است.
و این را بدان که خودم برایت امن‌ترین می‌شوم در مقابل تمام بمباران‌های ناامنی!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/6/20
ارسالی‌ها
301
پسندها
3,979
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
دوست داشتن حقیقتی تلخ بود و دوست داشته شدن توهمی شیرین!
و چه بیهوده و تلخ کسی را دوست داشتم که جز در توهماتِ خوشم مرا دوست نداشت.
دنیای من به ناگهان افسار خیالات خام را پاره کرد و به این وادی که دور از واقعیت‌ هاست مرا کشاند؛
به همین دلیل همیشه خودم و استعدادهایم را چشم بسته، عالی پنداشتم.
در صورتی که نیاز بود پلک‌های بسته‌ام را باز کنم و واقع‌بین باشم تا امروز ناگهان ضربه‌ای محکم با ذوقم برخورد نکند و ترک برندارد.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا