روی سایت دلنوشته برای قلبِ شکسته ام | Yegane کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع YGNeae
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 3,017
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

YGNeae

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/6/18
ارسالی‌ها
6,231
پسندها
43,065
امتیازها
0
مدال‌ها
31
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام دلنوشته:

برای قلبِ شکسته ام

نویسنده:

Yegane

مقدمه:

بیچاره...
خودم را نمی گویم!
با قلبم بودم!
آنقدر گریه کرده است که دیگر صدایش در نمی آید تا جلوی ورود دیگران را بگیرد!
حس می کند یک در گردان است که آنقدر می چرخد تا بشکند!
و بعد از آنکه شکست، تکه هایش را با دست های زخمی اش جمع می کند...
کنار هم می گذارد و شکل می دهد...
خودش می داند که هزاران بار می شکند اما یک بار هم مثل سابق نمی شود..
اما می دانید چرا سعی می کند تکه هایش را کنار هم بگذارد؟
چون قلب است و مهربان...
می ترسد اما اهمیت نمی دهد! گریه نمی کند چون می داند کسی نمی شنود و شجاع می شود چون امیدوار به این زندگی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : YGNeae

YGNeae

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/6/18
ارسالی‌ها
6,231
پسندها
43,065
امتیازها
0
مدال‌ها
31
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #2


می دانی قلبم؟
وقتی به کاری عادت کنم، دیگر برایم مهم نیست که انجامش می دهم یا نه!
نمی دانم این عادت از کی بر سرم افتاده است که، به همه چیز اهمیت ندهم.
تو به شکستن عادت داری، اما چرا هنوز هم اهمیت میدهی؟
چرا هنوز می تپی؟
چرا انقدر انتظار میکشی چسب بیاورند تا تویِ لعنتی مهربان گوشه ای از وجودم کز کنی و بی صدا، بی آنکه بتپی تکه هایت را بهم بچسبانی؟
شاید این همه له شدن زیر پای دیگران حقت باشد...
چون زیادی مهربانی و اهمیت می دهی..!



 
آخرین ویرایش
امضا : YGNeae

YGNeae

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/6/18
ارسالی‌ها
6,231
پسندها
43,065
امتیازها
0
مدال‌ها
31
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #3


تا حالا گل رز را دیده ای قلبم؟
زیباست نه؟
خار هایش را چطور؟
حتما دیده ای!
برخی می گویند آن خار ها به جذابیتش می افزایند
اما می دانی؟ من فکر می کنم که اصلا هم جذاب نیستند!
چرا؟
چون مرا یاد آدم ها می ندازند!
جدی می گویم! آدم ها هم درست مانند گل رز هستند!
در نگاه اول خیلی زیبایند...
اما وقتی پایین تر می روی و آنها را با دقت می نگری، اسلحه ها و عیوبشان را می بینی...
شبیه قضیه آدم ها و تو می شود نه؟
وقتی واردت می شوند، تو فقط ظاهرشان را می بینی..
و این تو را آسیب پذیر کرده است...
همانطور مرا..!



 
آخرین ویرایش
امضا : YGNeae

YGNeae

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/6/18
ارسالی‌ها
6,231
پسندها
43,065
امتیازها
0
مدال‌ها
31
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #4

شاید ندانی قلبم اما گاهی تو را سرزنش می کنم!
انسان هایی هستند که خود به خود به دلم نشسته اند و نمی خواهم آن ها را از خانه ات بیرون کنم...
می دانی؟ عشق نیست علاقه است!
فقط دوستشان دارم...
اما تو...
خیلی شکننده ای!
هر کاری کنند فورا می شکنی و درهایت را به روی آنها برای همیشه می بندی!
چرا؟
چون مهربانی؟
یا
می خواهی از این بیشتر نشکنی؟


 
امضا : YGNeae

YGNeae

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/6/18
ارسالی‌ها
6,231
پسندها
43,065
امتیازها
0
مدال‌ها
31
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #5

آه قلبم!
امروز این را فهمیدم که هیچ چیز همیشگی نیست
و
هیچ کس تا ابد ماندنی نیست...
البته، این حس زمانی به من دست می دهد که به پشت سر خود نگاه می کنم و نظاره گر روزهایی که گذشته و آدم هایی که رفته اند هستم...
آن ها رفته اند چون می دانستند همیشه ی همیشه درکنارم نیستند
اما
کاش این را نیز می دانستند که من هم قلبی دارم و دفتر خاطراتی داخلش...
شاید رفته باشند...
شاید در مغزم دیگر نباشند
اما
خوشحالم که قلبم با آن لحظه ها و آدم ها تنفس کرده و ترمیم شده است...!



 
آخرین ویرایش
امضا : YGNeae

YGNeae

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/6/18
ارسالی‌ها
6,231
پسندها
43,065
امتیازها
0
مدال‌ها
31
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
قلبم!
می دانم می‌شکنی
وقتی نادیده‌ام می‌گیرند،
فراموشم می‌کنند،
عوض می‌شوند،
حق خوری می‌کنند،
بدجنس می‌شوند
و
دیگر دوستم ندارند.
به این فکر می کنم که چرا هنوز نمرده ام!؟
حال می گویی چرا این را می گویم؟
به بالا نگاه کن! ببین چند بار شکسته ای؟
شنیده ام می‌گویند وقتی قلبت بیشتر از دو بار می‌شکند باید بمیری
ولی
منِ لعنتی هنوز زنده‌ام و تو هم می‌تپی...
شکسته‌ای اما می‌تپی
عجیب نیست؟




 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : YGNeae

YGNeae

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/6/18
ارسالی‌ها
6,231
پسندها
43,065
امتیازها
0
مدال‌ها
31
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #7

وای بر تو قلبِ من که امروز مرا هم به گریه انداختی!
نتوانستی خودت را کنترل کنی یا از درد های دیگر چشمانت اشکی شد؟
آنچنان بلند گریه می کردی که از مظلومیتت من هم جلویشان گریه کردم!
می دانی چه فکر کردند؟
که من ضعیفم!
اما آن احمق ها که نمی دانند به خاطر خودشان اینگونه شده ام...
سعی در شکستن قلبشان نداشتم چون دوستشان داشتم!
اما آنها؟
وقتی دیدند قلبِ من چقدر شکننده و ظریف است حالم را درک نکردند و به حساب "افسرده شده است" گذاشتند!
حال که می گویم چرا اینگونه اید؟
می گویند
"تو چرا آنطور بودی؟"
رسم عجیبی ست ...
می توانی قلبشان را ببینی و حالشان را درک کنی اما آنها نه تنها در این کار عاجزند بلکه وقتی می خواهند سعی کنند برعکس انجام می دهند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YGNeae

YGNeae

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/6/18
ارسالی‌ها
6,231
پسندها
43,065
امتیازها
0
مدال‌ها
31
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #8


می دانی؟
من و تو مانند عاشق و معشوق یک داستانِ تراژدی هستیم...!
همانطور که نفسِ عاشق به نفس معشوق بند است، من و تو هم این گونه ایم!
اگر تو نباشی من نیستم
و
اگر من نباشم، تو نیز دلیلی نداری که به حالش بی صدا گریه کنی
و
اگر ادم ها نباشند، دلیلی ندارد که بشکنی..!
گاهی خداراشکر می کنم که انسان نیستی!
زیرا این حجم از وابستگی من به تو و تو به من، حتی عاشق و معشوق را دیوانه تر از آن که هستند می کند!


 
امضا : YGNeae

YGNeae

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/6/18
ارسالی‌ها
6,231
پسندها
43,065
امتیازها
0
مدال‌ها
31
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #9

فردا، سالگرد روزی است که من به این دنیا آمدم
و
روزی است که تو، مسئولیت مراقب من بودن را برعهده گرفتی...
اما از کجا می دانستیم که در آینده این من خواهم بود که از تو مراقبت می کنم؟
کاش در یک دوره جدید از زندگی ام، هر دو عوض شویم!
من دیگر گریه نکنم
تو دیگر تحمل نکنی
من دیگر با غرور نباشم
و
تو به خاطر غرورِ من نشکنی..!
اصلا، بیا دیگر به یکدیگر کاری نداشته باشیم!
چرا انقدر برایم مهمی؟
آهان! یادم نبود که اگر تو نباشی من نیز نیستم!
این بود و نبود تو درست مانند بودنِ ادم هایی که دوستشان دارم در کنارم است...!
اما تو واجب تری!
چون تو اگر در پیشم نباشی، انوقت چگونه در دوره زندگی ام پیش آنها باشم؟

 
امضا : YGNeae

YGNeae

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/6/18
ارسالی‌ها
6,231
پسندها
43,065
امتیازها
0
مدال‌ها
31
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • #10

وای قلبم که آدم های اطرافم کلافه ام کرده اند...!
می دانی آرزوی چه چیزی را دارم؟
این که یک بار آنطور که می خواهم باشند!
مهربان...
وفادار
و
همانی که خطابشان می کنیم
"یک آدم!"
گاهی فکر می کنم، وحشتناک ترین موجودات در دنیا همین آدم ها هستند!
می توانم قسم بخورم که شکستن قلبم توسط یک آدم، بدتر از تکه تکه شدن بدنم توسط یک حیوان است!


 
امضا : YGNeae
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا