روی سایت دلنوشته قلب یخی/به قلم مهدیه حاجی بابایی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Bible.Hb
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 1,239
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Bible.Hb

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
19/10/18
ارسالی‌ها
741
پسندها
13,109
امتیازها
34,373
مدال‌ها
16
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
می‌دانی خدا...
دلم عجیب هوای گریه دارد،
از همان‌هایی که چشمانم را به سوز و گلویم را به خش می‌اندازد!
از همان‌هایی که صدای زجه‌هایم اتاق را پر می‌کند!
از همان‌هایی که عرشت را به فرش می‌رساند
اما...
خدایا، بغض قصد شکستن ندارد؛ تا گریه کنم، ارام شوم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Bible.Hb

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
19/10/18
ارسالی‌ها
741
پسندها
13,109
امتیازها
34,373
مدال‌ها
16
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
حالم گرفته است!
انقدر زیاد که ابرها هم به حال و روزم می‌گریند.
دیگر برای ان‌ها هم ترحم برانگیز شده‌ام!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Bible.Hb

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
19/10/18
ارسالی‌ها
741
پسندها
13,109
امتیازها
34,373
مدال‌ها
16
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
می‌گویند که در روز قیامت باید به تمام کارهایت جواب پس بدهی...
پس اعتراف می‌کنم، به اشک هایی که ریختم و به چشمانم ستم کردم...
به مشت‌هایی که کوبیدم و انگشت‌هایم را له کردم...
به چنگ‌هایی که به گیسوانم زدم و آن‌ها را دریدم...
اما خدا،
می‌شود تقاصم را از عامل این کارهایم بگیری!
قلبم را دیگر من نشکاندم،
می‌گویند تقاص شکستن دل، از همه زجرها دردناک‌تر است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Bible.Hb

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
19/10/18
ارسالی‌ها
741
پسندها
13,109
امتیازها
34,373
مدال‌ها
16
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
دلم برای زندگی‌ام درد می‌کند،
انقدر دردناک که می‌خواهم تمامشان را بالا بیاورم
و گرد خاطرات را با زلالی اب روان کنم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Bible.Hb

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
19/10/18
ارسالی‌ها
741
پسندها
13,109
امتیازها
34,373
مدال‌ها
16
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
سخته رفیقت یهو سرد شه بد شه!
رفیق سرد، از مردن هم سخت‌تر و سنگ‌تر.
رفـیق، وقتی واست خاک شدم تا روم پا بذاری...
سنگ نشو قلبم رو هدف بگیر!
فکر کنم گرفتی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Bible.Hb

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
19/10/18
ارسالی‌ها
741
پسندها
13,109
امتیازها
34,373
مدال‌ها
16
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
می‌دانی جانا...
دلم زمانی می‌گیرد که مخاطب‌های جانمش بودم.
ولی به تازگی، بله‌هایش را هم خرج دیگری می‌کند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Bible.Hb

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
19/10/18
ارسالی‌ها
741
پسندها
13,109
امتیازها
34,373
مدال‌ها
16
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
دلم تنگ می‌شود برای آن زمان‌هایی
که در اغوش خوشبختی قهقه سر می‌دادم
و بدبختی در حسرتمان هق هق می‌کرد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Bible.Hb

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
19/10/18
ارسالی‌ها
741
پسندها
13,109
امتیازها
34,373
مدال‌ها
16
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
افسرده بودن تنها یک بیماری نیست.
وقتی کسی را می‌بینی که افسرده است و محزون می‌گرید...
می‌گویید که در بیمایی خود غرق شده.
به عمق محزونیتش پی نمی‌برید،
دانه دانه اشک‌هایش را درک نمی‌کنید،
زمزمه‌های ارامشان را نمی‌فهمید!
افسرده بودن خوب است...
چون وقتی همه تو را شاد می‌بینند،
اگر نابهنگام غمگین شوی!
از تو برای غمت دلیل می‌خواهند.
اما هیچ کس...
از آن فردی که در سه کنج اتاقش اشک می‌ریزد
دلیل نمی‌خواهد...
چون می‌داند بیماری به نام افسردگی دارد.
همین است که می‌گویم:
-افسردگی یعنی اشک‌های بی‌دلیل!
ناراحتی اسان بی‌توجیح
!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Bible.Hb

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
19/10/18
ارسالی‌ها
741
پسندها
13,109
امتیازها
34,373
مدال‌ها
16
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
دیگر سرِ منِ خسته روزگار داد نزنید...
گوش‌هایم دیگر تاب و تحمل این فریادها را ندارد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Bible.Hb

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
19/10/18
ارسالی‌ها
741
پسندها
13,109
امتیازها
34,373
مدال‌ها
16
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #30
غیرت!
ان‌گاه قشنگ و زیبا می‌شود
که تو برای ناموست رگ متورم می‌کنی
و من قربان صدقه آن دست‌های مشت شده‌ات می‌روم
که می‌خواهی تک تک انگشتانت را،
در دهان آن بی‌ناموسی خرد کنی...
که بر ناموست نظر کرده!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا