مشاعره مشاعره مشروط (واژگان)

[سَنا]

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه‌ای بند نشد


خزان

خیال تو دل ما را شکوفه باران کرد
نمیرد آن که به هر لحظه یاد یاران کرد

نسیم زلف تو در باغ خاطرم پیچید
دل خزان زده ام را پر از بهاران کرد


باران

 

[Aydindot]

گریهٔ شام و سحر شُکر که ضایع نگشت
قطرهٔ بارانِ ما گوهرِ یکدانه شد

نرگسِ ساقی بِخوانْد، آیتِ افسونگری
حلقهٔ اورادِ ما مجلسِ افسانه شد

"زیبا"

 

[mobina84]

گریهٔ شام و سحر شُکر که ضایع نگشت
قطرهٔ بارانِ ما گوهرِ یکدانه شد

نرگسِ ساقی بِخوانْد، آیتِ افسونگری
حلقهٔ اورادِ ما مجلسِ افسانه شد

"زیبا"

هر لحظه زیبا می شوی، همرنگ دریا می شوی​

افکار بی اندیشه را در دیده جویا می شوی

"دریا"​

 

[asman-abee]

من از این بند نخواهم به در آمد همه عمر
بند پایی که به دست تو بود تاج سر است

دست سعدی به جفا نگسلد از دامن دوست
ترک لؤلؤ نتوان گفت که دریا خطر است

خطر

 

[امیرمحمد حیدریان]

آرامش دوگیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

بلبل

می خواه گل افشان کن از دهر چه میجویی
این گفت سحرگه گل بلبل تو چه میگویی

کوکب

 

[سَنا]

می خواه گل افشان کن از دهر چه میجویی
این گفت سحرگه گل بلبل تو چه میگویی

کوکب

ز جور کوکب طالع سحرگهان چشمم
چنان گریست که ناهید دید و مه دانست

ساغر

 

[m.sina]

ز جور کوکب طالع سحرگهان چشمم
چنان گریست که ناهید دید و مه دانست

ساغر

ساقیا در ساغر هستی ش*ر..اب ناب نیست

و آنچه در جام شفق بینی به جز خوناب نیست

کوه لطفا

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[matieh]

بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل
بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل
این غم که مراست، کوه قاف است، نه غم
آن دل که تو راست، سنگ خاراست، نه دل


شانه

 

[m.sina]

بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل
بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل
این غم که مراست، کوه قاف است، نه غم
آن دل که تو راست، سنگ خاراست، نه دل


شانه

چون شانه در آن زلف چنان رفت دل ما
کز بیخودی از زلف تو تا شانه ندانیم
باده ده و کم پرس که چندم قدح است این
کز یاد تو ما باده ز پیمانه ندانیم

مهتاب لطفا

 

[matieh]

تا خود پرست بودم کارم نداشت سامان
چون بی‌خودی است کارم سامان چرا ندارم
مهتاب را به ویران رسم است نور دادن
پس من سراچهٔ جان ویران چرا ندارم

گیتی لطفا