مشاعره مشاعره مشروط (واژگان)

[FakhTeh]

مشتاق توام با همه جوری و جفایی
محبوب منی با همه جرمی و خطایی

من خود به چه ارزم که تمنای تو ورزم
در حضرت سلطان که برد نام گدایی

فراق لطفا

نارفته به شاهراه وصلت گامی
نایافته از حسن جمالت کامی

ناگاه شنیدم ز فلک پیغامی:
کز خم فراق نوش بادت جامی!

حرف

 

[m.sina]

نارفته به شاهراه وصلت گامی
نایافته از حسن جمالت کامی

ناگاه شنیدم ز فلک پیغامی:
کز خم فراق نوش بادت جامی!

حرف

تا وحشت عقل را فراموش کنیم
ازعشق بیا دوجرعه ای نوش کنیم

شاید برهیم ازاین همه چون وچرا
برگردیم و به حرف دل گوش کنیم

صحرا لطفا

 

[مارینا آروین]

تا وحشت عقل را فراموش کنیم
ازعشق بیا دوجرعه ای نوش کنیم

شاید برهیم ازاین همه چون وچرا
برگردیم و به حرف دل گوش کنیم

صحرا لطفا

دید مجنون را یکی صحرا نورد

در میان بادیه بنشسته فرد

لیلی

 

[m.sina]

دید مجنون را یکی صحرا نورد

در میان بادیه بنشسته فرد

لیلی

لیلی بنشین خاطره ها را رو کن
لب وا کن و با واژه بزن جادو کن

فرهاد

 

[مارینا آروین]

لیلی بنشین خاطره ها را رو کن
لب وا کن و با واژه بزن جادو کن

فرهاد

فرهاد را چو بر رخ شیرین نظر فتاد
دودش به سر درآمد و از پای درفتاد


خسرو

 

[Tara Motlagh]

فرهاد را چو بر رخ شیرین نظر فتاد
دودش به سر درآمد و از پای درفتاد


خسرو

یارب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند
پریشان

 

[m.sina]

یارب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند
پریشان

یک جهان دل را پریشان ساختن انصاف نیست

شانه در آن زلف خم در خم نمی باید زدن

محبت لطفا

 

[Tara Motlagh]

یک جهان دل را پریشان ساختن انصاف نیست

شانه در آن زلف خم در خم نمی باید زدن

محبت لطفا

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

جنون

 

[m.sina]

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

جنون

بسوزانیم سودا و جنون را
درآشامیم هر دم موج خون را

حریف دوزخ آشامان مستیم
که بشکافند سقف سبزگون را

دیدار لطفا

 

[Tara Motlagh]

بسوزانیم سودا و جنون را
درآشامیم هر دم موج خون را

حریف دوزخ آشامان مستیم
که بشکافند سقف سبزگون را

دیدار لطفا

درحسرت دیدار تو آواره‌ترینم
هرچند که تا خانه تو فاصله‌ای نیست

دریا