- تاریخ ثبتنام
- 10/8/20
- ارسالیها
- 3,594
- پسندها
- 7,270
- امتیازها
- 35,773
- مدالها
- 16
شکوهای نیست ز طوفان حوادث ما رادرحسرت دیدار تو آوارهترینم
هرچند که تا خانه تو فاصلهای نیست
دریا
دل به دریا زدگان خنده به سیلاب زنند
موج لطفا
شکوهای نیست ز طوفان حوادث ما رادرحسرت دیدار تو آوارهترینم
هرچند که تا خانه تو فاصلهای نیست
دریا
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلقهاستشکوهای نیست ز طوفان حوادث ما را
دل به دریا زدگان خنده به سیلاب زنند
موج لطفا
شاهرگ های زمین از داغ باران پر شده ستوجودم بسته در زنجیر خونین تعلقهاست
خروش موج با من میکند نجوا
که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت
باران
اگر تو باز نگردیشاهرگ های زمین از داغ باران پر شده ست
آسمانا کاسه ی صبر درختان پر شده ست
زندگی چون ساعت شماطه دار کهنه ای
از توقف ها و رفتن های یکسان پر شده ست
فراق لطفا
من درد ترا ز دست آسان ندهماگر تو باز نگردی
امید آمدنت را به گور خواهم برد
و کس نمیداند
که در فراق تو دیگر
چگونه خواهم زیست
چگونه خواهم مرد!
یادگار
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفتمن درد ترا ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم
لطفا با دوست
شادمانیم که در سنگدلی چون دیواراوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
پنجره
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چراشادمانیم که در سنگدلی چون دیوار
باز هم پنجره ای در دل سیمانی ماست
موج با تجربه ی صخره به دریا برگشت
کمترین فایده ی عشق، پشیمانی ماست
بی وفا لطفا
ای در دل من میل و تمنا همه توآمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بیوفا حالا که من افتادهام از پا چرا
نوش داروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا
تمنا
تا کی در انتظار تو ای آرزوی جانای در دل من میل و تمنا همه تو
وندر سر من مایه سودا همه تو
هرچند به روزگار در مینگرم
امروز همه تویی و فردا همه تو
با واژه «اشک» لطفا