مشاعره مشاعره مشروط (واژگان)

[m.sina]

صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم
همه دانند که در صحبت گل خاری هست

خزان لطفا

درخت فصل خزان هم درخت می ماند
تو پیش فصل بهاری نه اینکه پاییزی

تو را خدا به زمین هدیه داده، چون باران
که آسمان و زمین را به هم بیامیزی

آسمان لطفا

 

[ملکه جهنمی❄]

درخت فصل خزان هم درخت می ماند
تو پیش فصل بهاری نه اینکه پاییزی

تو را خدا به زمین هدیه داده، چون باران
که آسمان و زمین را به هم بیامیزی

آسمان لطفا

فیض باید به آسمان قایم

تا بماند چو آسمان دایم
پروانه لطفا

 

[m.sina]

فیض باید به آسمان قایم

تا بماند چو آسمان دایم
پروانه لطفا

پروانه سوخت یک شب و اسوده جان داد
ما عمرها ز داغ جفای تو سوختیم

شمع لطفا

 

[ملکه جهنمی❄]

پروانه سوخت یک شب و اسوده جان داد
ما عمرها ز داغ جفای تو سوختیم

شمع لطفا

دوست دارم شمع باشم در دل شب ها بسوزم
روشنی بخشم به جمعی و خودم تنها بسوزم

آتش لطفا

 

[m.sina]

دوست دارم شمع باشم در دل شب ها بسوزم
روشنی بخشم به جمعی و خودم تنها بسوزم

آتش لطفا

آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم

بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم

از جان لطفا

 

[ملکه جهنمی❄]

آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم

بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم

از جان لطفا

آموی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

از دل لطفا

 

[m.sina]

آموی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

از دل لطفا

در دل بینوای من عشق تو چنگ میزند
شوق به اوج میرسد صبر فرود میکند

فراق لطفا

 

[ملکه جهنمی❄]

در دل بینوای من عشق تو چنگ میزند
شوق به اوج میرسد صبر فرود میکند

فراق لطفا

معذوری اگر یاد همی نایدت از ما

زیرا که نداری خبر از درد جدایی

در فرقت تو عمر عزیزم به سر آمد

بر آرزوی آنکه تو روزی به من آیی

من بی‌تو همی هیچ ندانم که کجایم

ای از بر من دور ندانم که کجایی


زخم لطفا

 

[m.sina]

معذوری اگر یاد همی نایدت از ما

زیرا که نداری خبر از درد جدایی

در فرقت تو عمر عزیزم به سر آمد

بر آرزوی آنکه تو روزی به من آیی

من بی‌تو همی هیچ ندانم که کجایم

ای از بر من دور ندانم که کجایی


زخم لطفا

زخم گران همی‌کشم زخم بزن که من خوشم

گر چه درون آتشم جمله زرم به جان تو

شب لطفا

 

[ملکه جهنمی❄]

زخم گران همی‌کشم زخم بزن که من خوشم

گر چه درون آتشم جمله زرم به جان تو

شب لطفا

دلش تا دست بیعت با سحر داد
ز پایان حضور شب خبر داد.

هدهد لطفا