مشاعره مشاعره مشروط (واژگان)

[sara.gh]

شب چون رسید گفت با ماه برکه ای
گو از روی در همه عالم تو شهره ای
نقاشی رویی ز تو در پرده میکشد
در شام شاعران تو فروزنده شعله ای



همنشین

 

[A.narxes.Y]

همنشین تو از تو به باید
تا تو را عقل و دین بیفزاید

ماه

 

[sara.gh]

ماه چنین کس ندید خوش سخن و کش خرام
ماه مبارک طلوع سرو قیامت قیام
سرو درآید ز پای گر تو بجنبی ز جای
ماه بیفتد به زیر گر تو برآیی به بام


قیام

 

[A.narxes.Y]

زبان سوسن از ساقی کرامت‌های مستان گفت
شنید آن سرو از سوسن قیام آورد مستان را

بادبادک

 

[sara.gh]

بادبادک ها به هوا خواهم برد
گلدان ها آب خواهم داد ...
خواهم آمد ،سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند


اشتی

 

[A.narxes.Y]

چون تغییر هست در جان وقت جنگ و آشتی
آن نه یک روحست تنها بلک گشتستند جدا

جانان

 

[sara.gh]

جان به جانان کی رسد جانان کجا و جان کجا
ذره است این، آفتاب است، آن کجا و این کجا

ساکت

 

[A.narxes.Y]

مدعا چون عرض شد ساکت شو ای دل تا کنم
اختیار اختصار و ابتدای اختتام

کوزه

 

[sara.gh]

دختری کوزه ‌به‌ دوش آمده دریا ببرد
دامن آبی او موج گرفته است در آب
چشم بد دور از این باغ، از این ساقة تاک!
نشود لحظه‌ای آرامش میخانه خراب!​

کویر

 

[A.narxes.Y]

خسته ام از این کویر ، این کویر کور و پیر
این هبوط بی دلیل ، این سقوط ناگزیر

حاشا