مشاعره مشاعره مشروط (واژگان)

[ASaLi_Nh8ay]

دلم رفت و ندیدم روی دلدار
فغان از این تطاول آه از این زجر
وفا خواهی جفاکش باش حافظ
فان الربح و الخسران فی التجر

وفا

 

[ش.م.ی.م فرهادی]

با من بی وفا
بیش از اینم جفا
دیگر نکن یارم...

سوزش

 

[ASaLi_Nh8ay]

باران اشکم می‌رود وز ابرم آتش می‌جهد

با پختگان گوی این سخن سوزش نباشد خام را

سعدی ملامت نشنود ور جان در این سر می‌رود

صوفی گران جانی ببر ساقی بیاور جام را

ساقی

 

[ش.م.ی.م فرهادی]

ساقی امشب می بده تا به خرابی نروم
من که خراب توام مستی و می چه باشد؟

مسافر

 

[ASaLi_Nh8ay]

یا مسافر که در این بادیه سرگردان شد

دیگر از وی خبر و نام و نشان می‌آید

چشم رغبت که به دیدار کسی کردی باز

باز بر هم منه ار تیر و سنان می‌آید

دیدار

 

[.:|Reihane|:.]

این چه کردست که هر روز تو را میبیند؟
من به دیار تو از آینه شایسته ترم

برف

 

[ASaLi_Nh8ay]

آن یکی دیوانه در برفی نشست
همچو آتش برف می‌خورد از دو دست
آن یکی گفتش چرا این می‌خوری
چیزی الحق چرب و شیرین...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[.:|Reihane|:.]

آن یکی دیوانه در برفی نشست
همچو آتش برف می‌خورد از دو دست
آن یکی گفتش چرا این می‌خوری
چیزی...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ASaLi_Nh8ay]

بتا هلاک شود دوست در محبت دوست

که زندگانی او در هلاک بودن اوست

هلاک

 

[.:|Reihane|:.]

بتا هلاک شود دوست در محبت دوست

که زندگانی او در هلاک بودن اوست

هلاک

بتا هلاک شود دوست در محبت دوست
که زندگانی او در هلاک بودن اوست :/

سلام