- ارسالیها
- 62
- پسندها
- 96
- امتیازها
- 148
آمدی گریه کنی، شعر بخوانی برویمنم شهریور دلخون که از پائیز بو برده
چه بی انصاف پاییزی که هرچه بوده او برده
رسیده بر مشامم بوی آن پیراهن مصری
همان پیراهن پاکی که از این دیده سو برده
نامه
نامه ای خیس به دستم برسانی بروی
در سلام تو، خداحافظی ات پیدا بود!
قصدت این بود از اول که نمانی بروی
گنجشک