روی سایت دلنوشته باشد برای بعد | کار گروهی کاربران انجمن یک رمان

[ستاره حقیقت جو]

عشق چیست؟
من با دیدنت مردم،
خرد شدم و اعتماد به نفسم دود شد!
اگر این اسمش عشق است، دوست دارم به زمان دیگری موکولش کنم.
اصلا می‌دانی؟ من هنوز کلی راه برای رفتن دارم!
برای عاشق بودن زمان هست.​

 

[ستاره حقیقت جو]

با جان و دل می‌نویسم تمام حرف‌هایم به تو را...
آیا می‌خوانی؟
آیا توجه می‌کنی؟
گذر رنج‌آور ثانیه‌ها به ما هم رسیده است،
یک شبه صد سال پیر شده‌ام!
اما می‌دانی؟ دوست دارم مرگ را به بعد از دیدنت موکول کنم؛
آری، درست متوجه شده‌ای!
مرگ من، آن هم قبل از دیدنت، باشد برای بعد..!​

 

[ستاره حقیقت جو]

می‌توانی مرا از این جهان به دنیای خودت ببری؟
عزیز من! این را دیگر به زمان دیگری موکول نکن، مسئله مرگ و زندگی‌ست!​

 

[ستاره حقیقت جو]

«باشد برای بعد» می‌تواند چه معنی داشته باشد در ذهن من دیوانه،
که حتی اطرافیانش حق زندگی او را به زمان دیگری موکول کرده‌اند؟!​

 

[ستاره حقیقت جو]

به ظاهر سخت و سرسخت خیره‌ی دختر کوچکی بودم که من را دوست خطاب می‌کرد و در عین حال مشغول نادیده گرفتنم بود.
می‌گفت دنیا مال اوست و بهتر است که من، مسائل مربوط به خودم را به زمان دیگری موکول کنم.
اما مگر این رسم دشمنان نبود؟​

 

[ستاره حقیقت جو]

امروز بی‌خیال تمام طعنه‌هایت می‌شوم،
بی‌خیال تمام نبودن‌هایت،
بی‌خیال تمام حرف‌هایت،
گفته بودم روز، روز من است؟!
اشتباه می‌کردم! دنیا مال توست؛ روز که جای خود دارد.
اصلاً بیا یک قرار بگذاریم!
تو حرف‌هایت را بزن، گوش خواهم داد.
حرف‌های من در این لحظه، هیچ تأثیر به‌سزایی ندارند.
حرف‌های من، باشند برای بعد..!

پایان
۱۴:۵۵
یکشنبه بیست و دوم دی ماه ۱۳۹۸​

 

[Maede Shams]

باتشکر از اعتماد شما برای به اشتراک‌گذاشتن آثارتان در انجمن یک‌رمان.
خسته نباشید. ​