نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار عليرضا آذر

  • نویسنده موضوع Arsin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 227
  • بازدیدها 7,038
  • کاربران تگ شده هیچ

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #151
توی تنهایی خودم بودم
یک نفر آمد و سلامی کرد

توی این شهر خالی از مردم
یک نفر داشت کودتا می کرد
دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست
یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست

تا اخم کنی دست به خنجر بزند
پلکی بزنی به سیم آخر بزند
 
امضا : بَهآرنارنج

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #152
دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست
یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست

تا اخم کنی دست به خنجر بزند
پلکی بزنی به سیم آخر بزند
دانه و دام زیاد است مبادا که تو را
مرد بد نام زیاد است مبادا که تو را

پشت دیوار نشسته اند مبادا که تو را
نا نجیبان همه هستند مبادا که تو را
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #153
دانه و دام زیاد است مبادا که تو را
مرد بد نام زیاد است مبادا که تو را

پشت دیوار نشسته اند مبادا که تو را
نا نجیبان همه هستند مبادا که تو را
ای شعله به تن،خواهرِ نمرود بگو
دیوانه تر از من چه کسی بود،بگو
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #154
ای شعله به تن،خواهرِ نمرود بگو
دیوانه تر از من چه کسی بود،بگو
وسط سردی کفن بودم
بعد سی سال تازه فهمیدم
جسدی لای پیرهن بودم !
جسد شاعری که افتاده
از نفس از دوپا از هر چیز
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #155
وسط سردی کفن بودم
بعد سی سال تازه فهمیدم
جسدی لای پیرهن بودم !
جسد شاعری که افتاده
از نفس از دوپا از هر چیز
زنده ام،
هرچه زدی تیغه به شریان نرسید
خیز بردار ببینم خطری هم داری؟
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #156
زنده ام،
هرچه زدی تیغه به شریان نرسید
خیز بردار ببینم خطری هم داری؟
یاد دار این سخن از من که پس از من گوئی
یاد باد آنکه مرا این سخن از وی یادست


آنکه شداد در ایوان ز زر افکندی خشت
خشت ایوان شه اکنون ز سر شدادست
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #157
یاد دار این سخن از من که پس از من گوئی
یاد باد آنکه مرا این سخن از وی یادست


آنکه شداد در ایوان ز زر افکندی خشت
خشت ایوان شه اکنون ز سر شدادست
تا اخم کنی دست به خنجر بزند
پلکی بزنی به سیم آخر یزند

تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود
تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #158
تا اخم کنی دست به خنجر بزند
پلکی بزنی به سیم آخر یزند

تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود
تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود
در خانه ی من سقف فرو ریختنی ست
آغاز نکن،این اَلَک آویختنی ست

بعد از تو جهانِ دگری ساخته ام
آتش به دهانِ خانه انداخته ام
 
امضا : m.sina

Akay

کاربر نیمه فعال
سطح
17
 
ارسالی‌ها
511
پسندها
8,585
امتیازها
24,973
مدال‌ها
18
  • #159
در خانه ی من سقف فرو ریختنی ست
آغاز نکن،این اَلَک آویختنی ست

بعد از تو جهانِ دگری ساخته ام
آتش به دهانِ خانه انداخته ام
من را بگذارید که پامال شود
بازیچه ی اطفالِ کهنسال شود

من را بگذارید به پایان برسد
شاید لَت و پارَم به خیابان برسد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #160
من را بگذارید که پامال شود
بازیچه ی اطفالِ کهنسال شود

من را بگذارید به پایان برسد
شاید لَت و پارَم به خیابان برسد
دستان جنون در دهنم می رقصد
مجنون تو هستم که فقط گوش کنی
بگذاری ام و باز فراموش کنی
دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست
یک عاشق این گونه از این دست کجاست
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا