مشاعره مشاعره با اشعار عليرضا آذر

[m.sina]

دل به دریا زده ای

پهنه سراب است نرو ،

برف و کولاک زده

راه خراب است نرو…!

واسه هفت پشت من بسه

یه لحظه از سکوت تو

واسه پر پر زدن بسه

یکم از دور و بر کم کن

 

[فلورا.]

واسه هفت پشت من بسه

یه لحظه از سکوت تو

واسه پر پر زدن بسه

یکم از دور و بر کم کن

ناز چشمای تو رو بی بهونه می کشم

اگه جاده ها بگن ما به هم نمی رسیم

پا به پای من بیا ما به خونه می رسیم

پاشو دلگرمم کن پُرم از بودن کن

 

[m.sina]

ناز چشمای تو رو بی بهونه می کشم

اگه جاده ها بگن ما به هم نمی رسیم

پا به پای من بیا ما به خونه می رسیم

پاشو دلگرمم کن پُرم از بودن کن

نقشه نکش حرف نزن گوش کن
ریشه به خونابه و خون می‌رسد

میوه که شد بمبِ جنون می‌رسد
محضِ خودت بمب منم،دورتر

 

[فلورا.]

نقشه نکش حرف نزن گوش کن
ریشه به خونابه و خون می‌رسد

میوه که شد بمبِ جنون می‌رسد
محضِ خودت بمب منم،دورتر

ریشه به خونابه و خون میرسد
میوه که شد بمب جنون میرسد
محض خودت بمب منم ، دور تر !
می ترکم چند قدم دور تر !

 

[m.sina]

ریشه به خونابه و خون میرسد
میوه که شد بمب جنون میرسد
محض خودت بمب منم ، دور تر !
می ترکم چند قدم دور تر !

رج میزنم تکلیف دنیامو

من سیزده روزه که آبانم

برگا قلم کردند پا هامو

فال مبارک اونور میله ست

 

[فلورا.]

رج میزنم تکلیف دنیامو

من سیزده روزه که آبانم

برگا قلم کردند پا هامو

فال مبارک اونور میله ست

تو هم پرسیده بودی که |

| چه خواهی کرد با دوری |

| صبوری کن برایت مینویسم |

| شرح حالم را |

| بگو از حال و روزت از خودت |

| از زندگی در خود |

| بگو از آن اجاق کور |

 

[m.sina]

تو هم پرسیده بودی که |

| چه خواهی کرد با دوری |

| صبوری کن برایت مینویسم |

| شرح حالم را |

| بگو از حال و روزت از خودت |

| از زندگی در خود |

| بگو از آن اجاق کور |

رویِ رویش شکوهِ شیراز است

پشتِ رویش قشونِ چنگیزی ست

من به رفتار عشق مشکوکم

 

[فلورا.]

رویِ رویش شکوهِ شیراز است

پشتِ رویش قشونِ چنگیزی ست

من به رفتار عشق مشکوکم

من محالم،تو به ممکن شدنم فکر نکن
و به آلودگیِ پیرهنم فکر نکن
گرچه رو زخمی‌ام و دست‌کج و تند زبان
به سر و صورت و دست و دهنم فکر نکن

 

[m.sina]

من محالم،تو به ممکن شدنم فکر نکن
و به آلودگیِ پیرهنم فکر نکن
گرچه رو زخمی‌ام و دست‌کج و تند زبان
به سر و صورت و دست و دهنم فکر نکن

نقشه ام را دوباره دزدیدند

اجتماعی که سارقت بودند

از تو غیر از بدن نمیدیدند

از تو غیر از بدن نمیخواهند

کرم هایی که موریانه شدند

عده ای هم که مثل من بودند

ساکنان مریض خانه شدند

 

[فلورا.]

دوربین را به فراسوی تو می‌چرخاندم
همچنان دور تو را، دور تو را می‌دیدم
ماه من بودی و در دشت که می‌چرخیدی
ماه من بودی و دنبال تو می‌چرخیدم

نقشه ام را دوباره دزدیدند

اجتماعی که سارقت بودند

از تو غیر از بدن نمیدیدند

از تو غیر از بدن نمیخواهند

کرم هایی که موریانه شدند

عده ای هم که مثل من بودند

ساکنان مریض خانه شدند