مشاعره مشاعره مشروط (واژگان)

[A.narxes.Y]

جدا شد یکی چشمه از کوهسار
به ره گشت ناگه به سنگی دچار

دریا

 

[.:|Reihane|:.]

جدا شد یکی چشمه از کوهسار
به ره گشت ناگه به سنگی دچار

دریا

به دریا می زنم شاید به سوی ساحلی دیگر
مگر آسان نماید مشکلم را مشکلی دیگر


ساحل

 

[A.narxes.Y]

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

ستاره

 

[.:|Reihane|:.]

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

ستاره

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل میده ی ما را انس و مونس شد


شب

 

[A.narxes.Y]

شب به شب قوچی از این دهکده کم خواهد شد
ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

باران

 

[sara.gh]

ناودان‌ها شرشر باران بی‌ صبری ست
آسمان بی ‌حوصله، حجمِ هوا ابری ست
کفش‌هایی منتظر در چارچوب در
کوله‌ باری مختصر لبریز بی صبری ست


کافر

 

[A.narxes.Y]

کافر عشقم مسلمانی مرا در کار نیست
هر رگ من تار گشته حاجت زنار نیست

قفس

 

[.:|Reihane|:.]

کافر عشقم مسلمانی مرا در کار نیست
هر رگ من تار گشته حاجت زنار نیست

قفس

من نگویم که مرا از قفس ازاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

ظالم

 

[A.narxes.Y]

چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

ریسمان

 

[امیر.ع]

چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

ریسمان

فلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشق
ببست گردن صبرم به ریسمان فراق
به پای شوق گر این ره به سر شدی حافظ
به دست هجر ندادی کسی عنان فراق