علی انصاری جابری
خدا، ... با خط وخالت شاعری کرد
به شیراز خیالت ، ... شاعری کرد
لبت قند و سرمن ، ... بی بخارا
به حافظ گفت و فالت شاعری کرد
به عشقی! لاجوردی ، ... پایبندم
تو ! سرخ لاله و ، ... پاییز زردم
به پایت که، ... گل دائم بهاری!...
به خاک افتادم و خش خش نکردم
"
Aliansari