اشعار رهاشده کاربران مجموعه دوبیتی سرمست | علی انصاری جابری کاربر انجمن یک رمان

[Aliansari]

علی انصاری جابری

دل من،در هوایش می کندحال

شده کبک دری ی بی پر و بال



گرا داده ، به شاهین نگاهی...

سرانجام بدی ، دارد به دنبال







اگر گیرم ، پر "پرواز " باتو!

بهارم میشود آغاز ، باتو!


مجال سوسن و سرو روان نیست...

چه حالی میدهد ، شیراز با تو!​

"


"
Aliansari

 

[Aliansari]

عجب بزمی ، فراهم دارم امشب

تو را ،در مجلسم کم دارم امشب


به یاد جرعه ی دیرین عشقت ...

ش*ر..اب کهنه ی غم ، دارم امشب​

"
Aliansari

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Aliansari]

لبت ، قندیل می آویزد آخر

به سر برف زمان می ریزد آخر


بدان ! ، قدر اجاق مهربانی ...

که دود از کنده برمی خیزدآخر​

"

Aliansari​

 

[Aliansari]

نجیب و سر به زیر و ساده باشی!

بلند و سرکش و آزاده باشی !


دماوندی !، خلیج غیرتت فارس...

اگر که ، ... ایلیاتی زاده باشی !​

"
Aliansari

 

[Aliansari]

شر و شور سرودن های من بود

هجا های ، ... دل تنهای من بود


رهایم کرد ، از در خویش مردن

هوای پاک بودن های ... من بود​

"
Aliansari

 

[Aliansari]

تو بارانی !، پر از آب زلالی!

دل من،تشنه دشت خشکسالی


نمیدانم هوایم داری ایدوست...؟

شبیه ، ... ابرهای این حوالی !؟​

"
Aliansari

 

[Aliansari]

مبادا ، بی رگ و بی ریشه باشیم

بیا ، دلسوز و هم اندیشه باشیم


بیا مثل شقایق، ... مثل باران ...

جهان تاهست، عاشق پیشه باشیم​

"
Aliansari

 

[Aliansari]

قیامت ها مسافر ، باید آید

قلم، دفتر ، به آخر باید آید


برای هر هجای از تو گفتن...

هزاران سال، شاعر باید آید



Aliansari

 

[Aliansari]

تمام واژه ها ، ... در انتظارند

ردیف سطر ها را، ... می شمارند


به هر نبض دوبیتی های "پرواز"

خطی ممتد، به چشمان تو دارند


"
Aliansari

 

[Aliansari]

نه پیش این و آن ، کم دارد این دل

نه از نام و نشان ، کم دارد این دل


مرا اسطوره ای بی خان و مان کرد

دوگوش بی زبان ، کم دارد این دل


"
Aliansari