مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[m.donya]

یک رنگیم را
به پای حماقتم نگذار

انتخاب کرده ام که ساده باشم
و دیگران را دور نزنم

مي رسد روزی که شرط عاشقی دلدادگی ست
آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق می شود

 

[فلورا.]

مي رسد روزی که شرط عاشقی دلدادگی ست
آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق می شود

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم

تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من م**س.ت چنانم که شنفتن نتوانم

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[m.donya]

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم

تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من م**س.ت چنانم که شنفتن نتوانم

منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن
منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن

 

[فلورا.]

منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن
منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن

نام تو با لاله هایت زنده است
لاله هایت تا ابد پاینده است

بسترت پر از عبیر و عنبر است
چون مقام عترتت پیغمبر است​

 

[m.donya]

نام تو با لاله هایت زنده است
لاله هایت تا ابد پاینده است

بسترت پر از عبیر و عنبر است
چون مقام عترتت پیغمبر است​

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی، من به خدا رسیده ام

 

[فلورا.]

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی، من به خدا رسیده ام

ما كه عمرين ا دم مرده كشي وگره ايم

غم ا دل در بكنيم كل ا سي كاكا بزنيم

چادر سه ا ته سرمو وته قبرسونيم

چادر غم ورهوديم چادر صحرا بزنيم​

 

[m.donya]

ما كه عمرين ا دم مرده كشي وگره ايم

غم ا دل در بكنيم كل ا سي كاكا بزنيم

چادر سه ا ته سرمو وته قبرسونيم

چادر غم ورهوديم چادر صحرا بزنيم​

من عاشقم و دلم بدو گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه

 

[m.sina]

من عاشقم و دلم بدو گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه

هر آنکس عاشق است از جان نترسد
یقین از بند و از زندان نترسد

دل عاشق بود گرگ گرسنه
که گرگ از هی هی چوپان نترسد

 

[m.donya]

هر آنکس عاشق است از جان نترسد
یقین از بند و از زندان نترسد

دل عاشق بود گرگ گرسنه
که گرگ از هی هی چوپان نترسد

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد

 

[m.sina]

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد

دل میرود و دیده نمیشاید دوخت
چون زهد نباشد نتوان زرق فروخت

پروانهٔ مستمند را شمع نسوخت
آن سوخت که شمع را چنین میافروخت