نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار پروین اعتصامی

  • نویسنده موضوع ISET1
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 129
  • بازدیدها 4,471
  • کاربران تگ شده هیچ

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #21
تو بباغ آمدی و ما رفتیم
آنکه آورد ترا ما را برد
اندرین دفتر پیروزه سپهر
آنچه را ما نشمردیم شمرد


در دست بانوئی به نخی گفت سوزنی
کای ه*رز گرد بی سر و بی پا چه میکنی
ما میرویم تا که بدوزیم پاره ای
هر جا که می رسیم تو با ما چه میکنی
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : m.sina

Arefeh.h

گوینده آزمایشی
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,964
پسندها
25,770
امتیازها
51,373
مدال‌ها
35
  • #22
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گر چه جز تلخی ز ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
 
امضا : Arefeh.h

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #23
تو بباغ آمدی و ما رفتیم
آنکه آورد ترا، ما را برد
اندرین دفتر پیروزه، سپهر
آنچه را ما نشمردیم، شمرد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • #24
تو بباغ آمدی و ما رفتیم
آنکه آورد ترا، ما را برد
اندرین دفتر پیروزه، سپهر
آنچه را ما نشمردیم، شمرد
دختری خرد، بمهمانی رفت
در صف دخترکی چند، خزید
آن یک افکند بر ابروی گره
وین یکی جامه بیکسوی کشید
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #25
دختری خرد، بمهمانی رفت
در صف دخترکی چند، خزید
آن یک افکند بر ابروی گره
وین یکی جامه بیکسوی کشید

دهر بسيار چو من سر به گريبـان ديده است
چـه تفاوت كندش سر به گريبانی من
عضو جمعيت حق گشتی و ديگر نخوری
غم تنهايی و مهجوری و حيرانی من
 
امضا : m.sina

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #26
دهر بسيار چو من سر به گريبـان ديده است
چـه تفاوت كندش سر به گريبانی من
عضو جمعيت حق گشتی و ديگر نخوری
غم تنهايی و مهجوری و حيرانی من
نیکنامی نباشد، از ره عجب
خنگ آز و هوس همی راندن
روز دعوی، چو طبل بانگ زدن
وقت کوشش، ز کار واماندن
 

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #27
نیکنامی نباشد، از ره عجب
خنگ آز و هوس همی راندن
روز دعوی، چو طبل بانگ زدن
وقت کوشش، ز کار واماندن

نهان با شاخک پژمان چنین گفت
که پروردی مرا روزی در آغوش
بروز سختیم کردی فراموش
نشاندی شاد چون طفلان بمهدم
 
امضا : m.sina

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #28
نهان با شاخک پژمان چنین گفت
که پروردی مرا روزی در آغوش
بروز سختیم کردی فراموش
نشاندی شاد چون طفلان بمهدم
مشو خودبین، که نیکی با فقیران
نخستین فرض بودست اغنیا را
ز محتاجان خبر گیر، ای که داری
چراغ دولت و گنج غنا را
 

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #29
مشو خودبین، که نیکی با فقیران
نخستین فرض بودست اغنیا را
ز محتاجان خبر گیر، ای که داری
چراغ دولت و گنج غنا را

از ندانسـتن مـن، دزد قـضـا آگه بود
چـو تـو را برد، بخـنـديـد به نادانی مـن
آنكه در زير زمين، داد سر و سامانت
كاش ميخورد غم بی سر و سامانی من
 
امضا : m.sina

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #30
از ندانسـتن مـن، دزد قـضـا آگه بود
چـو تـو را برد، بخـنـديـد به نادانی مـن
آنكه در زير زمين، داد سر و سامانت
كاش ميخورد غم بی سر و سامانی من
نخودی گفت لوبیایی را
کز چه من گردم این چنین، تو دراز؟
گفت: ما هردو را بباید پخت
چاره‌ای نیست، با زمانه بساز
 

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا