مشاعره مشاعره با اشعار مولانا

[m.sina]

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد

به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد

در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران

به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد​

 

[ِِِDr.Angle]

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد

به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد

در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران

به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد​

دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم

کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بربستم

 

[m.sina]

ما خانه بدوشیم و جهان خانه ما نیست
در حلقه ما نیست هرآنکس که چو ما نیست
ما زاده دردیم و ره عشق بپوییم
در دیر خرابات به کس حکم بقا نیست​

 

[ِِِDr.Angle]

ما خانه بدوشیم و جهان خانه ما نیست
در حلقه ما نیست هرآنکس که چو ما نیست
ما زاده دردیم و ره عشق بپوییم
در دیر خرابات به کس حکم بقا نیست​

تا نگرید طفلک حلوا فروش
دیگ بخشایش کجا اید ب جوش

 

[m.sina]

شب م**س.ت یار بودم و در های های او
حیران آن جمال خوش و شیوهای او
گه دست میزدم که زهی وقت روزگار
گه م**س.ت میفتادم بر خاک پای او​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ِِِDr.Angle]

شب م**س.ت یار بودم و در های های او
حیران آن جمال خوش و شیوهای او
گه دست میزدم که زهی وقت روزگار
گه م**س.ت میفتادم بر خاک پای او​

وه چه بی رنگ و بی نشان ک منم
کی ببینم مرا چنان که منم

 

[m.sina]

"اه چه بی رنگ و بی نشان ک منم "

مردا منشین جز که به پهلوی رجال
خوش باشد آینه به پهلوی صقال
یارب چه طرب دارد جان پهلوی جان
آن سنگ بود فتاده پهلوی سفال​

 

[ِِِDr.Angle]

نمیدونستم

"اه چه بی رنگ و بی نشان ک منم "

مردا منشین جز که به پهلوی رجال
خوش باشد آینه به پهلوی صقال
یارب چه طرب دارد جان پهلوی جان
آن سنگ بود فتاده پهلوی سفال​

سرمست شد نگارم بنگر ب نرگسانش
مستانه شد حدیثش پیچیده شد زبانش

 

[ِِِDr.Angle]

شب م**س.ت یار بودم و در های های او
حیران آن جمال خوش و شیوهای او
گه دست میزدم که زهی وقت روزگار
گه م**س.ت میفتادم بر خاک پای او​

وقف کردیم بر این باده جان کاسه سر
تا حریف سری و شبلی ذاالنون باشیم

 

[m.sina]

مرغ دلم باز پریدن گرفت
طوطی جان قند چریدن گرفت
اشتر دیوانه سرمست من
سلسله عقل دریدن گرفت​