Starboy رفیق جدید انجمن سطح 2 ارسالیها 52 پسندها 234 امتیازها 1,023 مدالها 3 6/2/23 #251 مبتـــلایی به غم محنت و انـــدوه فـــراق ای دل این ناله و افغان تو بی چیزی نیست امضا : Starboy
matieh رو به پیشرفت سطح 7 ارسالیها 147 پسندها 472 امتیازها 2,933 مدالها 9 6/2/23 #252 تا سرِ زلفِ تو در دست نسیم افتادستدلِ سودازده از غصه دو نیم افتادست امضا : matieh
Starboy رفیق جدید انجمن سطح 2 ارسالیها 52 پسندها 234 امتیازها 1,023 مدالها 3 6/2/23 #253 تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال خطا نگر که دل امید در وفای تو بست امضا : Starboy
matieh رو به پیشرفت سطح 7 ارسالیها 147 پسندها 472 امتیازها 2,933 مدالها 9 6/2/23 #254 تا گنجِ غمت در دلِ ویرانه مقیم استهمواره مرا کوی خرابات مقام است امضا : matieh
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,552 پسندها 7,169 امتیازها 35,773 مدالها 16 1/3/23 #255 matieh گفت تا گنجِ غمت در دلِ ویرانه مقیم است همواره مرا کوی خرابات مقام است کلیک کنید تا باز شود... تو خود ای گوهر یک دانه کجایی آخِر کز غمت دیدهٔ مردم همه دریا باشد از بنِ هر مژهام آب روان است بیا اگرت میل لب جوی و تماشا باشد امضا : m.sina
matieh گفت تا گنجِ غمت در دلِ ویرانه مقیم است همواره مرا کوی خرابات مقام است کلیک کنید تا باز شود... تو خود ای گوهر یک دانه کجایی آخِر کز غمت دیدهٔ مردم همه دریا باشد از بنِ هر مژهام آب روان است بیا اگرت میل لب جوی و تماشا باشد
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,965 پسندها 4,718 امتیازها 28,973 مدالها 17 4/6/23 #256 m.sina گفت تو خود ای گوهر یک دانه کجایی آخِر کز غمت دیدهٔ مردم همه دریا باشد از بنِ هر مژهام آب روان است بیا اگرت میل لب جوی و تماشا باشد کلیک کنید تا باز شود... در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ سرود زهره به رقص آورد مسیحا را امضا : فلورا.
m.sina گفت تو خود ای گوهر یک دانه کجایی آخِر کز غمت دیدهٔ مردم همه دریا باشد از بنِ هر مژهام آب روان است بیا اگرت میل لب جوی و تماشا باشد کلیک کنید تا باز شود... در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,552 پسندها 7,169 امتیازها 35,773 مدالها 16 5/6/23 #257 فلورا. گفت در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ سرود زهره به رقص آورد مسیحا را کلیک کنید تا باز شود... المنة لله که در میکده باز است زان رو که مرا بر در او روی نیاز است خمها همه در جوش و خروشند ز مستی وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است امضا : m.sina
فلورا. گفت در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ سرود زهره به رقص آورد مسیحا را کلیک کنید تا باز شود... المنة لله که در میکده باز است زان رو که مرا بر در او روی نیاز است خمها همه در جوش و خروشند ز مستی وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,965 پسندها 4,718 امتیازها 28,973 مدالها 17 5/6/23 #258 m.sina گفت المنة لله که در میکده باز است زان رو که مرا بر در او روی نیاز است خمها همه در جوش و خروشند ز مستی وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است کلیک کنید تا باز شود... تنـــت بــه نــاز طبـــیـبان نیازمـند مباد وجــود نـازکــت آزرده گـزنـد مباد امضا : فلورا.
m.sina گفت المنة لله که در میکده باز است زان رو که مرا بر در او روی نیاز است خمها همه در جوش و خروشند ز مستی وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است کلیک کنید تا باز شود... تنـــت بــه نــاز طبـــیـبان نیازمـند مباد وجــود نـازکــت آزرده گـزنـد مباد
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,552 پسندها 7,169 امتیازها 35,773 مدالها 16 5/6/23 #259 فلورا. گفت تنـــت بــه نــاز طبـــیـبان نیازمـند مباد وجــود نـازکــت آزرده گـزنـد مباد کلیک کنید تا باز شود... در کوی عشق شوکت شاهی نمیخرند اقرار بندگی کن و اظهار چاکری یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری امضا : m.sina
فلورا. گفت تنـــت بــه نــاز طبـــیـبان نیازمـند مباد وجــود نـازکــت آزرده گـزنـد مباد کلیک کنید تا باز شود... در کوی عشق شوکت شاهی نمیخرند اقرار بندگی کن و اظهار چاکری یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,965 پسندها 4,718 امتیازها 28,973 مدالها 17 14/6/23 #260 m.sina گفت در کوی عشق شوکت شاهی نمیخرند اقرار بندگی کن و اظهار چاکری یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری کلیک کنید تا باز شود... رب سببی ساز که یارم به سلامت بازآید و بِرهانَدَم از بندِ مَلامت خاکِ رهِ آن یارِ سفرکرده بیارید تا چشمِ جهان بین کُنَمَش جایِ اقامت امضا : فلورا.
m.sina گفت در کوی عشق شوکت شاهی نمیخرند اقرار بندگی کن و اظهار چاکری یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری کلیک کنید تا باز شود... رب سببی ساز که یارم به سلامت بازآید و بِرهانَدَم از بندِ مَلامت خاکِ رهِ آن یارِ سفرکرده بیارید تا چشمِ جهان بین کُنَمَش جایِ اقامت