- ارسالیها
- 1,516
- پسندها
- 16,394
- امتیازها
- 39,073
- مدالها
- 39
- نویسنده موضوع
- #41
شوفاژها رو چک کرد و متوجه شد شوفاژ پذیرایی نشت کرده. هیچوقت تعمیر کردنِ اینها رو نمیتونست یاد بگیره. با اینکه همیشه وقتی زنگ میزد تأسیسات و وقتی میاومدن کنار دستشون میایستاد برای کار بلد شدن، بازم هیچی به هیچی. یه لگن آورد و آب لوله رو گرفت. ولی تا همینجاش رو بلد بود برای باقیش باید زنگ میزد که بیان. لگن رو گذاشت حموم و بیخیال از قهوهساز برای خودش یه فنجان قهوه ریخت. دکمهی خاموش کردن دستگاه رو زد و با فنجان قهوه روی مبل لم داد. قهوه رو که خورد، انگار جون تازهای بهش دمیده شد. هیچ خبری از اتفاقهای ناخوشایند نبود. همه چیز درست مثل دو روز قبل شده بود. آرام، ساکت و لذتبخش. کنترل تلوزییون رو از میز کناری برداشت و روشنش کرد. صدای ترانه پخش شد توی فضایِ چند متریِ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش