مشاعره مشاعره با اشعار شهریار

SAN.SNI · 26/3/21

jαɴα گفت
دارم از زلـف تـو اسـبـاب پـریـشـانـی جـمع

ای ســر زلــف تــو مــجــمــوع پـریـشـانـیـهـا

ای غنچه خندان چرا خون در دل ما میکنی
خاری به خود می بندی و ما را ز سر وا میکنی

jαɴα · 29/3/21

SAN.SNI گفت
ای غنچه خندان چرا خون در دل ما میکنی
خاری به خود می بندی و ما را ز سر وا میکنی

یـکـی شـکـسـتـه نـوازی کـن ای نسیم عنایت
کــه در هــوای تـو لـرزنـده تـر ز شـاخـه بـیـدم

=(-ZiZi · 10/4/21

jαɴα گفت
یـکـی شـکـسـتـه نـوازی کـن ای نسیم عنایت
کــه در هــوای تـو لـرزنـده تـر ز شـاخـه بـیـدم

منم که جور و جفا دیدم و وفا کردم

توئی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی

بیا که با همه نامهربانیت ای ماه

خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی

m.sina · 29/4/21

یک نگاه توام از نقد دو عالم بس بود

یک نظر دیدم و تاوان دو عالم دادم

Kuhiyar* · 27/5/21

مکتب عشق بماناد و سیه حجره غم
که در او بود اگر کسب کمالی کردیم

بهآر :) · 10/6/21

StarShadow گفت
مکتب عشق بماناد و سیه حجره غم
که در او بود اگر کسب کمالی کردیم

مـاهـم بـه انـتـقـام ظـلـمـی کـه کـرده با من
تـرسـم بـه درد عـشـق و هجران من بیفتد

SAN.SNI · 26/7/21

بهآر :) گفت
مـاهـم بـه انـتـقـام ظـلـمـی کـه کـرده با من
تـرسـم بـه درد عـشـق و هجران من بیفتد

در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا

m.sina · 2/10/21

SAN.SNI گفت
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا

ای چشم خمارین که کشد سرمه خوابت
وی جام بلورین که خورد باده نابت
خواهم همه شب خلق به نالیدن شبگیر
از خواب برآرم که نبینند به خواب

بَهآرنارنج · 27/12/21

m.sina گفت
ای چشم خمارین که کشد سرمه خوابت
وی جام بلورین که خورد باده نابت
خواهم همه شب خلق به نالیدن شبگیر
از خواب برآرم که نبینند به خواب

بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری
دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند

m.sina · 27/12/21

:)NAHAL گفت
بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری
دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند

در حسرت تو میرم و دانم تو بی وفا
روزی وفا کنی که نیاید به کار من

از چشم خود سیاه دلی وام میکنی
خواهی مگر گرو بری از روزگار من