- ارسالیها
- 1,621
- پسندها
- 14,538
- امتیازها
- 35,373
- مدالها
- 20
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #31
زبان این جوان تازه به دوران رسیده احترام بلد بود؟ چارلز دستش را مالش داد و دهان باز کرد.
- احترام قدیمی شده نه؟ برو رد کارت پسر...تو با پدرش مشکل داری چیکار به این بچه داری؟
باز با همان قهقهه تمام دندانهای مسواک نخوردهاش به نمایش گذاشت. دست به کمر شد و سنگی که جلوی پایش بود به سمت چارلز شوت کرد.
- بچه؟ این بچه نیست خرچست، یازده سالم شد بچه؟ بابا تو دیگه خیلی عقبی...در کل تا اون دوتا استخونت رو با همین دستام نشکستم برو رد کارت...این چیزا دخلی به تو نداره.
آنقدر جثهاش ریز بود که یازده سال به ریخت و قوارهاش نمیآمد؛ این پسر یازده ساله زیادی کوچک است. چارلز جدی نبود، هیچ وقت جدی نبود. پیرهن گشاد زردش چنگی زد و با یک قدم صدای کشیده شدن کفشش به آسفالتهای سنگی، تکرار گوشش...
- احترام قدیمی شده نه؟ برو رد کارت پسر...تو با پدرش مشکل داری چیکار به این بچه داری؟
باز با همان قهقهه تمام دندانهای مسواک نخوردهاش به نمایش گذاشت. دست به کمر شد و سنگی که جلوی پایش بود به سمت چارلز شوت کرد.
- بچه؟ این بچه نیست خرچست، یازده سالم شد بچه؟ بابا تو دیگه خیلی عقبی...در کل تا اون دوتا استخونت رو با همین دستام نشکستم برو رد کارت...این چیزا دخلی به تو نداره.
آنقدر جثهاش ریز بود که یازده سال به ریخت و قوارهاش نمیآمد؛ این پسر یازده ساله زیادی کوچک است. چارلز جدی نبود، هیچ وقت جدی نبود. پیرهن گشاد زردش چنگی زد و با یک قدم صدای کشیده شدن کفشش به آسفالتهای سنگی، تکرار گوشش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر