- تاریخ ثبتنام
- 25/3/21
- ارسالیها
- 1,694
- پسندها
- 13,092
- امتیازها
- 35,373
- مدالها
- 17
سطح
20
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #41
شلوارک لی را که تا بالای زانویش بود و تاپ دو بندیِ سیَه رنگی را پوشید. اُدکلنِ مارکدار وِرساچه را روی خودش خالی کرد و آرایش ملایمی بر روی صورتش نشاند و گیسوانی که به تازگی بلوند کرده بود را آزادانه روی شانههایش رها کرد. همزمان با تمام شدن کارش زنگ خانه به صدا در آمد. شتابان صندلهای قرمز رنگش را به پا زد و به سمت دَر خانه رفت... .
با نگرش دختر و پسرهایی که با تیپ مضحکی مقابل درب ایساده بودند، تبسمی کرد و با گُشاده رویی به داخل خانه دعوتشان کرد.
***
پِچ پِچ خدمتکاران در آشپزخانه، سَرِ گل نساء را به درد آورده بود. یکی از خدمتکارها که از غَذا آرمین را برای دخترش در نظر گرفته بود، با تُرشرویی...
با نگرش دختر و پسرهایی که با تیپ مضحکی مقابل درب ایساده بودند، تبسمی کرد و با گُشاده رویی به داخل خانه دعوتشان کرد.
***
پِچ پِچ خدمتکاران در آشپزخانه، سَرِ گل نساء را به درد آورده بود. یکی از خدمتکارها که از غَذا آرمین را برای دخترش در نظر گرفته بود، با تُرشرویی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش