روی سایت ❤لَمـــسِ واژه هـــا❤ | نازگل مرادی کاربر انجمن یک رمان

[* نازگـل بانــو *]

جهنم ، جایی است که تو آنجا نباشی !

 

[* نازگـل بانــو *]

بعضی وقت ها ،
باید نبود
ندید ،
و نشنید.
بعضی وقت ها ،
باید غرق شوی در سکوت ،
باید خودت را برداری و بروی ،
بروی و نباشی .
آن وقت از دور دست ها ،
ببینی که چه کسی نبودنت را میفهمد و به دنبالت میگردد.
در آن زمان است که میفهمی ، این آدم ها
بودنت را که هیچ ، نبودنت را هم نمیفهمند !

 

[* نازگـل بانــو *]

من ،
هیچ وقت ، از دوست داشتنت دست نکشیدم.
و تو ندیدی که چطور اینگونه بی تاب توام "
و تو صدای زجه های من را زمان رفتن ، نشنیدی ،
چه سیلی از اشک هایم ،بر پشت قدم هایت روان شد!
و امـــا ...
تو آن را هم ندیدی .
درست مثل تمام سال هایی که بی قرارت بودم و تو بی قرار دیگری!

 

[* نازگـل بانــو *]

من ،
نبودنت
ندیدنت
نبوییدنت
نبوسیدنت
در آغوش نگرفتنت
همه و همه راه تحمل میکنم...
امـــا شانس بازگشت را به تو نمیدهم...
من پی همه چیز را به نتم مالیده ام...
تو ماندنی نیستی ، بگذار غرورم برایم بماند !

 

[* نازگـل بانــو *]

کاش میشد
کسی می آمد ...
تا تو وخاطراتت را از تک تک سلول هایم پاک کند!
گویی که انگار از اول نبوده ای "
کاش....

 

[* نازگـل بانــو *]

خدایا ؟!
من برای دوست داشتن او ،
بهای سنگینی پرداخته ام ...
جای خالی که در سینه ام است ،
جایگاه قلبی است که که بی رحمانه شکستند.
تو مرحمی باش بر زخم هایمـ...
درست مثل تمام سال هایی که مرا چه عاشقانه هدایت کردی و من ،
چه جاهلانه ندیدم !

 

[* نازگـل بانــو *]

دوست داشتن های پوشالی ات را برای خودت نگه دار....
برای من و تو دیگر ما شدنی در کار نیست !

 

[* نازگـل بانــو *]

خستگی از روزمرگی های زندگی ات را بهانه دور بودن از من کردی ....
کاش واضح تر از این میگفتی ، از بودن من در روزهای زندگی ات خسته ای !

 

[* نازگـل بانــو *]

و ما از درد های این جامعه چه میدانیم؟!
سر در برف کرده و بی خبر روزگار خود میگذرانیم...
و نمیبینم دخترک آدامس فروشی را ، که روی زمین میخوابد!
مادری ناله کنان مشت میکوبد بر زمین سرد بیمارستان ، که تورا به خدایتان قسم ، کودکم بیمار است...
و آبران چه بی خیال میگذرند از کنار سیل اشک های او....
پیرزن رنجور ، در آرزوی دیدن دوباره فرزندش ،
از شدت بی خوابی به خواب عمیق ابدی میرود.
درد ما چیست ؟!
چرا دوریم از هم ؟!

 

[* نازگـل بانــو *]

لعنت به چرک کف دستی که بودنش یه درد و نبودنش یه درد دیگست !