روی سایت دلنوشته‌ی واژه‌ها مردند | ALNکاربرِ انجمنِ یک رمان

  • نویسنده موضوع ༆ALN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 51
  • بازدیدها 2,177
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
«با اغاج ساختند قلمی،
قلم را کردند در مرکبی،
سطر به سطر نوشتند کلمه‌ای
کلمه شد نوشته‌ای
نوشته شد دردِ دلی!»​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
«آماسیده گشت لب
زِ دستِ نادانی
نتوانست از آن بیرون آید
واژه‌ای!
***
"اماسیده"ورم کرده"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
«دیگر نه تو و نه کلماتی که به کار می‌بری
نمی‌توانن روحِ به یغما رفته‌ام،
را به آرامیدن دعوت کنن!»
***
یغما "از دست رفته"​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
«سرگشتگیِ بی‌کرانِ خاندانت آن‌چنان تو را سر گشته کرده است، که نمی‌دانم چه‌کاری برایِ... .
آرامیدنِ کالبدِ خسته‌ات بیانجامم،
جز لمسِ مژه‌گانت... ـ
و به سخن آندن برایِ جسمِ درمانده‌ات!
***
سرگشتگی "کلافگی"
بی کران " بی پایان"
خاندان "خانواده"
ارامیدن "آرام کردن"
کالبد "جسم"

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
«این روزها تاسیانی است که می‌گذرد،
پژاره من نیز عالم و آدم را خبر می‌سازد و کلمات،
بی‌قرارِ در سرم آشفته شروع به رقص تینار می‌کنند!
***
تاسیان "غم و اندوه"
پژاره "دلتنگی"
تینار "تنهایی"​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
« این روز ها فقط ژکیدن را یاد گرفته‌ام
بی صدا... .
بی تحرک... .
خاموش... .
با دیگران می‌حرفم!
***
ژکیدن:
"سخن گفتن زیر لب از روی خشم و دلتنگي، با خود حرف زدن از سر قهر و غضب"​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
«تو موسیقی بودی با کلماتِ نا موزون
که طنینی شدی،
در گوش‌هایِ باکره‌ام!»​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
«از دردهایم مپرس،
که می‌دانم تو نیز اگر برایت بگویم،
پرده‌هایِ غرور را می‌دَری
و نالان... .
اشک میریزی!»​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
«هرشب در مغزِ من
فرشته‌هایِ منحوسِ مرگ کودتایی
از کلمات برایم به ارمغان می‌آورند!»​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ༆ALN

༆ALN

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
11/2/20
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
6,209
امتیازها
24,673
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #30
«و دلیلِ سردردهایِ من
خاکسترِ پخش شده قلبم
و،
پایکوبی کلماتِ ذهنِ آشفته‌ام است!»​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ༆ALN
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا