روی سایت ❤لَمـــسِ واژه هـــا❤ | نازگل مرادی کاربر انجمن یک رمان

[* نازگـل بانــو *]

تمام ترسم از این است
که زمانه تو را از من بگیرد .

 

[* نازگـل بانــو *]

دیر گاهی است که هر دلم در هر دم و باز دم تو را طلب میکند...
چه کنم که تو دوری و در هوای دیگری نفس میکشی!

 

[* نازگـل بانــو *]

مثل اون رفتگر زحمت کشی شدم که هی خم میشه زباله ها رو جمع میکنه ، بازم جلوی پاش زباله میریزن...
هی دلم و میشکونن ، ترمیمش میکنم ، بازم میشکونَنِش !
:)

 

[* نازگـل بانــو *]

ما آدم های عصبی ،فریاد هایمان تو خالیست...
درد که بزرگ باشد ،
گلو را فشار میدهد ...
آن وقت است که فریاد میزنیم ،
اما باز هم دلمان زخمی است و نیاز به مرحم دارد...
مارا تنها نگذارید...

 

[* نازگـل بانــو *]

ضربه ی نبودنت ، آنقدر سهمگین بود ،که به یکباره تمام شیره ی جانم را گرفت و مرا از پا در آورد...
مادر !

 

[* نازگـل بانــو *]

_تو داری همه ی پل های پشت سرتو خراب میکنی!
+ بهترین کار همینه ... همه ی پل های پشت سرت و خراب کن ؛ اون وقته که وقتی پشتت و نگاه میکنی و راه برگشتی وجود نداره ،حسرت چیزی رو نمیخوری!

 

[* نازگـل بانــو *]

_خودت و اینجوری نابود نکن. بهش بگو دوسش داری؛ شاید همه چیز حل شه!
+علاقه ام رو با تمام رفتارهام ثابت کردم و اون ندید...کسی که نور دوست داشتنت رو نبینه ، همون بهتر که تو تاریکی گم شه !

 

[* نازگـل بانــو *]

تورا میبینم که او را میبوسی !
تمام شب ، به آسمان زل میزنم و این صحنه را تجسم میکنم "
درست مثل دخترک کبریت فروشی که تا سپیده دم به ستاره ی مرگ خودش نگاه میکرد !

 

[* نازگـل بانــو *]

منِ خسته دلِ داغ دیده را ،چه به خیال عاشقی با تو !؟

 

[* نازگـل بانــو *]

سخت ترین چالش سال ،نبودن توست !