- ارسالیها
- 1,575
- پسندها
- 19,562
- امتیازها
- 43,073
- مدالها
- 31
- نویسنده موضوع
- #71
غلتی زد. نگاهش را به سینهی دیوار دوخت و با خود اندیشید. سالها حرف شنیده بود، سالها غم نوشیده بود و بالأخره یک جایی بدن نسبت به این همه خودخوری واکنش نشان داد...یک جایی کارد به استخوان تنش رسید و داد و فغانش به هوا برخاست.
گوشیاش را از پاتختی برداشت و وارد برنامه جادویی اینستاگرام شد. حس خوبی به این برنامه نداشت. جایی که همه میخواهند نداشتههایشان را به رخ بکشند، چه جذابیتی دارد آخر؟!
یکهزار فالور برای ده روز فعالیت عدد چشمگیر و عجیبی بود اما انگار آن اکیپ رنگارنگ نجوا به درد خورده بودند. عکاسی ماهرانه نجوا از زوایای مختلف گالری و عکسهایی که با نظم و ترتیبی خاص در صفحهاش نشسته بود، دلش را شاد کرد و چشمش را نوازش. او متعلق به دنیای رنگها بود! وارد صفحه چت اینستا...
گوشیاش را از پاتختی برداشت و وارد برنامه جادویی اینستاگرام شد. حس خوبی به این برنامه نداشت. جایی که همه میخواهند نداشتههایشان را به رخ بکشند، چه جذابیتی دارد آخر؟!
یکهزار فالور برای ده روز فعالیت عدد چشمگیر و عجیبی بود اما انگار آن اکیپ رنگارنگ نجوا به درد خورده بودند. عکاسی ماهرانه نجوا از زوایای مختلف گالری و عکسهایی که با نظم و ترتیبی خاص در صفحهاش نشسته بود، دلش را شاد کرد و چشمش را نوازش. او متعلق به دنیای رنگها بود! وارد صفحه چت اینستا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.