مشاعره مشاعره با اشعار بهرام محمودی

[m.sina]

تمام ساعت های خداحافظی را

به وقت باران های نم نم کوک کرده است

تا باد روی ماهت را ببوسد
حتمن طعم بوسه اش را به یاد خواهی آورد
حتی پیشتر از نامم

 

[فلورا.]

تا باد روی ماهت را ببوسد
حتمن طعم بوسه اش را به یاد خواهی آورد
حتی پیشتر از نامم

مگر پاییز چند فصل است؟

بگو آفتاب

کجای قصه خواب مانده است

که این شب غمناک اینقدر طولانی ست

 

[m.sina]

مگر پاییز چند فصل است؟

بگو آفتاب

کجای قصه خواب مانده است

که این شب غمناک اینقدر طولانی ست

تا هنوز
دلت به دروغی به نام امید قرص است
که ته هر فنجان قهوه ات می گوید
بر می گردد

 

[فلورا.]

تا هنوز
دلت به دروغی به نام امید قرص است
که ته هر فنجان قهوه ات می گوید
بر می گردد

دلخوشم با خاطرات هر شب تو روزها

بی تو دارم با دل خود ماجرایی روز و شب

 

[m.sina]

دلخوشم با خاطرات هر شب تو روزها

بی تو دارم با دل خود ماجرایی روز و شب

به خوابت نمی برند
پیش از آن که هزار خاطره پشت پلک هایت رژه رود
پاک نمی کنند از خیابان حافظه ات
رد پاهای مسافری راکه با برف اسفند رسید

 

[مارینا آروین]

به خوابت نمی برند
پیش از آن که هزار خاطره پشت پلک هایت رژه رود
پاک نمی کنند از خیابان حافظه ات
رد پاهای مسافری راکه با برف اسفند رسید

دلم گرفته است
از این روزهای غمگین کسالت بار
که شعر هم
از زیر بار هق هق دلتنگی ام شانه خالی می کند!
دلم گرفته است
در من اندوه پرنده ای ست
که باله

 

[m.sina]

دلم گرفته است
از این روزهای غمگین کسالت بار
که شعر هم
از زیر بار هق هق دلتنگی ام شانه خالی می کند!
دلم گرفته است
در من اندوه پرنده ای ست
که باله

همین که پاییز
نبض تک درخت انارت را میگیرد
و بهار با لبخندهای صورتی اش
از دیوار خانه بالا می رود
که حال پنجره ات را بپرسد
یعنی تنها نیستی

 

[فلورا.]

همین که پاییز
نبض تک درخت انارت را میگیرد
و بهار با لبخندهای صورتی اش
از دیوار خانه بالا می رود
که حال پنجره ات را بپرسد
یعنی تنها نیستی

یا انگشت های خیس باران
این پنجره دیگر
جواب سلام آسمان را نخواهد داد
وقتی قرار نیست
تو از این کوچه بگذری