متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی

  • نویسنده موضوع Samira-M
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 32
  • بازدیدها 626
  • کاربران تگ شده هیچ

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #31
من در حضور باغ برهنه
در لحظه‌ های عبور شبانگاه
پلک جوانه‌ ها را
آهسته می‌ گشایم و می‌ گویم
آیا، اینان رویای زندگی را
در آفتاب و باران
بر آستان فردا احساس می‌ کنند؟
دیر شد! بازآ
که ترسم ناگهان پرپر شود
دسته گل هایی
که از شوق تو در دل بسته ام
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,541
پسندها
20,255
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #32
دیر شد! بازآ
که ترسم ناگهان پرپر شود
دسته گل هایی
که از شوق تو در دل بسته ام
مگذر ای خاطره او ز کنارم... مگذر
موج بی ساحل اشکم سر طوفان دارم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #33
مگذر ای خاطره او ز کنارم... مگذر
موج بی ساحل اشکم سر طوفان دارم
مردی ز خاک رویید
در کوچه باغ‌های نیشابور
مستان نیم شب به ترنم
آوازهای سرخ تو را باز
ترجیع وار زمزمه کردند
نامت هنوز ورد زبان هاست
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا