مشاعره مشاعره با اشعار رهی معیری

  • نویسنده موضوع فاطمه مقدم
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 64
  • بازدیدها 2,133
  • کاربران تگ شده هیچ

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,577
پسندها
7,191
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #61
تا که از آن گل دور افتادم خنده و شادی رفت از يادم
سيه شد روزم
بی مه رويش دمي نياسودم به سيل اشکم، گواهی اي شب
به مهر و ماه چه نسبت فرشته روی مرا
سخن مگو که مرا نیست تاب گفت و شنید

کجا به نرمی اندام او بود مهتاب
کجا به گرمی آغوش او بود خورشید
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
1/9/23
ارسالی‌ها
2,590
پسندها
21,230
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
سطح
31
 
  • #62
به مهر و ماه چه نسبت فرشته روی مرا
سخن مگو که مرا نیست تاب گفت و شنید

کجا به نرمی اندام او بود مهتاب
کجا به گرمی آغوش او بود خورشید

دردا که بهار عیش ما آخر شد
دوران گل از باد فنا آخر شد
شب طی شد و رفت صبحی از محفل ما
افسانه افسانه سرا آخر شد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,577
پسندها
7,191
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #63
دردا که بهار عیش ما آخر شد
دوران گل از باد فنا آخر شد
شب طی شد و رفت صبحی از محفل ما
افسانه افسانه سرا آخر شد
در چمن پروانه‌ای آمد ولی ننشسته رفت
با حریفان قهر بی‌جای توام آمد به یاد

از بر صید افکنی آهوی سرمستی رمید
اجتناب رغبت‌افزای توام آمد به یاد
 
امضا : m.sina

Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی آیین و میراث
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
3,783
پسندها
5,114
امتیازها
35,773
مدال‌ها
20
سطح
15
 
  • #64
در چمن پروانه‌ای آمد ولی ننشسته رفت
با حریفان قهر بی‌جای توام آمد به یاد

از بر صید افکنی آهوی سرمستی رمید
اجتناب رغبت‌افزای توام آمد به یاد
در میان لاله و گل آشیانی داشتم

گرد آن شمع طرب می‌سوختم پروانه‌وار

پای آن سرو روان اشک روانی داشتم

آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود
 
امضا : Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,577
پسندها
7,191
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #65
در میان لاله و گل آشیانی داشتم

گرد آن شمع طرب می‌سوختم پروانه‌وار

پای آن سرو روان اشک روانی داشتم

آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم

گرد آن شمع طرب می‌سوختم پروانه‌ وار
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا