- ارسالیها
- 694
- پسندها
- 3,756
- امتیازها
- 17,473
- مدالها
- 11
- نویسنده موضوع
- #121
تا اسم جادو به میان آمد، سوزومی به یاد هانا افتاد. آن دخترک خورهی جادو را مثل کاغذ مچاله کرد و از پنجرهی ذهنش بیرون انداخت. ایچیرو کمی لب پایینش را جوید:
- فقط این نیست. دو تا گرگینه هم همراهشن که آلفا و بتا هستن. اگه اوضاع بهم ریخت لطفاً تحت هیچ شرایطی اقدام به موندن نکنید.
جیرو سری به تأیید تکان داد:
- ممکنه از شما برای گروگان گیری استفاده کنن.
دو زن سرشان را به علامت فهمیدن تکان دادند. اگر حریفشان قدر بود احتیاجی به قدرتنمایی خود نداشتند و باید طبق دستور عمل میکردند. جیرو توصیهی دیگری برای سوزمی داشت:
- و لطفاً از هر گونه متلک و غیره که اوضاع رو متشنج کنه، خودداری کنید!
سوزومی سرش را سمت شیشه برگرداند، گویی که جیرو اصلاً با او نبوده است. ایچیرو لیوان خالیاش را کنار گذاشت. ساعتی...
- فقط این نیست. دو تا گرگینه هم همراهشن که آلفا و بتا هستن. اگه اوضاع بهم ریخت لطفاً تحت هیچ شرایطی اقدام به موندن نکنید.
جیرو سری به تأیید تکان داد:
- ممکنه از شما برای گروگان گیری استفاده کنن.
دو زن سرشان را به علامت فهمیدن تکان دادند. اگر حریفشان قدر بود احتیاجی به قدرتنمایی خود نداشتند و باید طبق دستور عمل میکردند. جیرو توصیهی دیگری برای سوزمی داشت:
- و لطفاً از هر گونه متلک و غیره که اوضاع رو متشنج کنه، خودداری کنید!
سوزومی سرش را سمت شیشه برگرداند، گویی که جیرو اصلاً با او نبوده است. ایچیرو لیوان خالیاش را کنار گذاشت. ساعتی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.